بررسی حقوق و جایگاه مردم در حکومت علوی بهعنوان رویکردی از سبک زندگی امام علی علیه السلام
Article data in English (انگلیسی)
گلاره امیری*
چکیده
انسانگرایی و ایمان به ارزش انسان در مکتب علوی، از جایگاهی ویژه برخوردار است و منزلتی والا و الهی دارد. در این مکتب، جامعة انسانی، جامعة خدایی است و هرگونه خدمت به انسان، مایة قرب به خدای متعال است. امام علی علیه السلام بهعنوان تربیتیافتة مکتب نبوی، همیشه به عدل و مدارا و توجه به امور معیشتی مردم تأکید میورزید؛ چراکه به اعتقاد ایشان، زمین جز با تنگدستی ساکنانش ویران نشود و تنگدستی مردم با مال اندوزی والیان روی میدهد. امام در تمام نامههایشان، به فرمانداران و استانداران خود دربارة حقوق اجتماعی مردم و بازپس گرفتن حق محرومان از ستمکاران سفارش میکردند و از نظر اخلاق اجتماعی، مسئولان نظام را به مردمداری، ابراز محبت و لطف به رعیت دستور میدادند. با توجه به مسائل بیانشده، منشأ حقوق اجتماعی انسانها در دیدگاه امام علی علیه السلام حق الهی است؛ بدین معنا که حق الهی زمانی ادا خواهد شد که حقوق انسانها نیز رعایت شده باشد. در این مقاله تلاش بر آن است تا با استفاده از متون مقدس اسلامی، شواهد تاریخی و بهکارگیری شیوههای پژوهش تاریخی، به بررسی حقوق و جایگاه مردم در حکومت علوی بهعنوان رویکردی از سبک زندگی امام علی علیه السلام پرداخته شود.
واژگان کلیدی: سبک زندگی امام علی علیه السلام، حقوق مردم، حکومت علوی، وظایف زمامداران.
* دانشجوی دکتری تاریخ اسلام
مقدمه
در طول تاریخ، پیوسته و آشکار و نهان، حقوق اجتماعی انسانها توسط حکام مورد تجاوز قرار گرفته است و زیردستان قربانی ستم و تجاوز قدرتطلبان شدهاند. در مقابل، در فرهنگ اسلامی که دیدگاهی ویژه دربارة فرد و دولت دارد، انسان از احترام و کرامت خاصی برخوردار است و وظیفة دولت اسلامی هدایت مردم به سمت سعادت ابدی در دنیا و آخرت است. در این جهانبینی، انسان بهعنوان اشرف مخلوقات عهدهدار مسئولیت بزرگی بر روی زمین است (ابوالفضلی، 1382: 57). در قرآن مجید بیان شده است: «انّا عرضنا الامانة علی السموات والارض والجبال، فأبین ان یحملنها واشفقن و حملها الانسان؛ ما امانت (تعهد، تکلیف و ولایت الهی) را بر آسمانها، زمین و کوهها عرضه داشتیم؛ اما آنها از حمل آن خودداری کردند و از آن هراسیدند؛ اما انسان آن را بردوش کشید» (احزاب: 72). در این میان، امام علی علیه السلام و حکومت ایشان برخلاف سیر کلی تاریخ گذشته، نهتنها حقوق اجتماعی انسانها را نادیده نگرفت، بلکه بهدلیل رعایت حقوق مردم و اجرای عدالت، از سوی زیادهخواهان تهدید شد. آن حضرت خود به این حقیقت اشاره میکند و میفرماید: «ملتها در طول تاریخ زندگی خود، نگران ظلم و ستم زمامداران خود بودهاند؛ ولی من پیوسته نگران ظلم و ستم ملت به خود هستم» (نهجالبلاغه، 1381: خ97؛ اسکندری، 1380: 92 و 93). امام علیه السلام در راستای تحقق اهداف خود، مفهوم حقوق انسان با حقوق جامعه را درهم آمیخت. ایشان معتقد بود که احترام به حقوق مردم و پایبندی به ارزشهای انسانی، تنها در جامعهای که آزادی و عدالت اجتماعی در آن استقرار دارد، امکانپذیر خواهد بود (الجنانی، 1379: 32).
در این مقاله تلاش بر آن است تا با استفاده از متون مقدس اسلامی (قرآن و نهجالبلاغه) و با استفاده از شیوة پژوهشهای تاریخی، به بررسی حقوق و جایگاه مردم در حکومت علوی بهعنوان رویکردی از سبک زندگی امام علی علیه السلام پرداخته شود. بدین منظور، ابتدا اشارهای به حقوق و جایگاه مردم در حکومت علوی داریم و سپس گذری بر وظایف زمامداران از دیدگاه امام علی علیه السلام خواهیم داشت.
حقوق و جایگاه
مردم در حکومت علوی
بقا و تداوم حکومتها، رابطة مستقیم با تأمین رضایت مردم دارد؛ ازاینرو رعایت حقوق انسانها برای زمامداران، یک سیاست اجتنابناپذیر میباشد. در نظامی که برای انسان احترام و کرامت ذاتی قائل است، دولت هم در راستای خیر و سعادت مردم تلاش میکند، نه اینکه از آنها بهعنوان ابزاری برای رسیدن به منافع خود استفاده کند. از دیدگاه امام علی علیه السلام، انسانگرایی و ایمان به ارزش انسان، از جایگاهی ویژه برخوردار است و منزلتی والا و الهی دارد. در این مکتب، جامعة انسانی، جامعة خدایی است و هرگونه خدمت به انسان، مایة قرب به خدای متعال است (محمدی ریشهری، 1379: 28؛ حکیمی، 1380: 101).
در مکتب علوی، پذیرش مسئولیت زعامت جامعة اسلامی، مانند دیگر مسئولیتها، تنها برای انجام وظیفه و تکلیف الهی است، نه ریاست کردن یا سوءاستفاده نمودن یا بهرهمندی از منافع زودگذر آن (ثقفی، 1390: 112). اگر تکلیف الهی بر علما و دانشمندان هر جامعه نبود که در برابر شکمبارگی ستمگران و محرومیت ستمدیدگان سکوت نکنند، ریاستطلبی و بهرهمندی از مظاهر زندگی مادی نمیتوانست انگیزة امیرالمؤمنین علیه السلام برای قبول تصدی زعامت جامعة اسلامی باشد (قربانی، 1386: 25؛ جنانی، 1379: 32).
امام علی علیه السلام با عنایت به ارزش و کرامت ذاتیای که خداوند برای انسان قائل است (اسراء: 70)، همیشه به این کرامت ارج مینهد و آن را پاس میدارد. اندیشة سیاسی علوی، آدمی را از بندة دیگران بودن بازمیدارد؛ چراکه خداوند انسان را آزاد آفریده است (بهشتی، 1387: 23)؛ و البته این کرامت، ویژهة گروه خاصی نیست؛ بلکه از نگاه آن حضرت، همه در این حق برابرند؛ مسلمان و غیرمسلمان و زن و مرد یکساناند: «بدانید که نزد ما مردم در حق یکساناند» (نهجالبلاغه، 1381: ن70؛ عرب مؤمنی، 1382: 137). از همین روی بود که به فرزند گرامیاش، امام مجتبی علیه السلام فرمود: «بندة دیگری مباش؛ زیرا خداوند تو را آزاد آفریده است» (نهجالبلاغه، 1381: ن31).
امام در تمام نامههایشان، به فرمانداران و استانداران خود دربارة حقوق اجتماعی مردم و بازپس گرفتن حق محرومان از ستمکاران سفارش میکردند؛ و از نظر اخلاق اجتماعی، مسئولان نظام را به مردمداری، ابراز محبت و لطف به رعیت دستور میدادند (مصدق، 1382: 2؛ مطهری، 1354: 133). ایشان ارزش حکومت را بهعنوان مقام و قدرت بر مردم که برخاسته از حس جاهطلبی باشد، از کفش کهنه و پاره کمتر میداند و حکومت واقعی در نظر ایشان حاکمیتی است که در آن، حقی احیا شود یا باطلی از بین برود و فساد و تباهی رخت بربندد (امین، 1367: 485؛ عرب مؤمنی، 1382: 133).
امام در توصیه به مأموران خراج و مالیات، عدم تعرض آنان به اموال و دارایی مردم را گوشزد میکند و آنان را به انصاف و صبر و مدارا با مردم توصیه مینماید (جوان آراسته، 1379: 208). در بخشی از سخنان ایشان به کارگزاران بیتالمال چنین آمده است: «شما خزانهداران رعیت، وکلای امت و سفیران رهبرانتان هستید. بر هیچ کس بهخاطر نیازمندیاش خشم نگیرید. هیچ کس را از خواستههایش باز ندارید...؛ بهخاطر گرفتن درهمی، کسی را تازیانه نزنید و برای جمعآوری بیتالمال، به مال احدی ـ چه مسلمان و چه غیرمسلمانـ دست نزنید...» (نهجالبلاغه، 1381: ن51).
افزونبر مسائل بیانشده، امام علی علیه السلام در سخنان خود یکی دیگر از وظایف دولتمردان را بررسی و تحقیق دربارة نیازها و مشکلات گریبانگیر مردم میداند. از دیدگاه ایشان، مردم حق شکایت و انتقاد از رفتار حاکمان را دارند و حاکمان باید گوش شنوایی برای شنیدن شکوهها و انتقادهای مردم داشته باشند. همچنین باید برای عرض حاجت مردم به حاکمان، هیچ مانع و رادعی نباشد تا بتوانند بهراحتی مشکل خود را عرضه کنند و از حاکمان برای حلّ آن کمک بخواهند (کاملی، 1384: 61).
همچنین در اندیشة سیاسی امام علی علیه السلام، خواست و بیعت مردم در پذیرش حکومت، شرط مقبولیت است (بهداروند، 1380: 46)؛ بهعبارتی، دولت اسلامی مشروعیت و حقانیت خود را از جانب خدا مییابد و بر اساس خواست و رضایت مردم تحقّق میپذیرد و با حمایت و مشارکت مردم، قدرت اجرایی و توفیق تحقّق اهداف الهی و قوانین حکومتی را با تکالیف شریعت مقدّس اسلام کسب میکند (ابوالفضلی، 1382: 58؛ کواکبیان، 1370: 81). شأن الهی و شأن مردمی دولت اسلامی، از آن جهت بیان شده است که رویی به حق و رویی به خلق دارد و در مفهوم ولایت، میان والی و رعیت فاصله و جدایی نیست. در دیدگاه امام علیه السلام تحقق حکومت و تعیین والی، از حقوق مردم است؛ چنانکه بیان میکنند: «اگر علی را به ولایت بگمارید، او را هدایتیافتهای هدایتگر مییابید» (ابنابیالحدید، بیتا: 11/11؛ جنتی، 1380: 58).
وظایف زمامداران در برابر مردم از دیدگاه امام علی علیه السلام
حکومت امام علی علیه السلام مردمسالاری به معنای خاص خود است که در آن، اعتقاد و اخلاق جایگاهی ویژه دارد؛ بنابراین میتواند بهعنوان الگوی سیاست اخلاقی، همواره مورد توجه عالم بشریت قرار گیرد (عرب مؤمنی، 1382: 130).
امیرالمومنین علیه السلام وظایفی برای رهبران قائل شدهاند و تکالیفی را بر آنان میشمرند که عبارتاند از:
1. ابراز محبت و دوستی با مردم: امام در این زمینه بیان میدارند: «رهبر باید خود را آنچنان بسازد که مقام و موقعیت، او را دگرگون نکند؛ بلکه هرچه قدرتش بیشتر میشود، محبت و نزدیکیاش او را به مردم نزدیکتر کند» (نهجالبلاغه، 1381: ن50)؛
2. احترام به افکار مردم و مشورت با ایشان: امام بهصراحت متذکر میشوند که «من هیچ مسئلهای را بدون مشورت با شما انجام نمیدهم، جز مسئلة قضاوت» (همان: خ175)؛
3. عدم تبعیض میان مردم (برابری و مساوات): بزرگترین عاملی که شیرازة جامعه را از هم میگسلد و مردم را به دولتمردان بدبین و از آنها خشمگین میسازد، حاکم کردن روابط بر ضوابط و رعایت نکردن عدالت بهطور گسترده در مقام اجرای قانون و تبعیض قائل شدن در میان افراد است. توجه به عدالت و رعایت حقوق عمومی از سوی حضرت علی علیه السلام بهویژه دربارة نزدیکان خود، شاهکار حکومت مردمسالار علوی است (هزاوهای، 1379: 50). امام علیه السلام در نامة خود به مالک اشتر، استاندار مصر، چنین توصیه میکند: «باید از کارها آن را بیشتر دوست بداری که نه از حق بگذرد و نه فروماند؛ عدالت را فراگیرنده باشد و رضایت مردم را بهتر تأمین نماید؛ چراکه نارضایتی عمومی، رضایت خواص را بیاثر گرداند و نارضایتی خواص، اگر عامهة مردم راضی باشند، زیانبار نخواهند بود» (نهجالبلاغه، 1381: ن 53؛ محمدی ریشهری، 1379: 28). بنابراین، در جامعهای که همة مردم از مزایا و حقوق حکومت اسلامی بهطور یکسان و دور از تبعیض بهرهمند میشوند، شکی نیست که به دولتمردان و مسئولین امور خوشبین و از آنها راضی خواهند بود و در همة کارها با آنان همکاری خواهند داشت (قربانی، 1386: 25) ؛
4. شرکت دادن مردم در کارهای اجتماعی و سیاسی: درست است که معیار در حکومت اسلامی، تبعیت از حق است، ولی خواستههای تودة مردم ـکه از فطرت حقجویی بهرهمندندـ نهتنها نادیده گرفته نشده، بلکه بر آن تأکید نیز شده است. بدیهی است حکومتی که مردم را بهحساب نیاورد و نظرات شخصی را بر آنان تحمیل کند و درصدد رفع نیازمندیها و احسان بر آنان نباشد، هیچگاه اعتماد مردمی و همکاری آنان را کسب نخواهد آورد. امام علی علیه السلام در فرمان به مالک اشتر، دراینباره چنین دستور میدهد:
محبت و مهربانی تو نسبتبه آنان، قلبهایشان را به تو متوجه میسازد. برترین چیزی که موجب روشنایی چشم زمامداران میشود، برقراری عدالت در همة بلاد و آشکار شدن علاقة مردم نسبتبه آنهاست؛ اما مودت و محبت آنان، جز با پاکی دلهایشان نسبتبه والیان آشکار نمیگردد و خیرخواهی آنها در صورتی مفید است که با میل خود گرداگرد زمامداران را بگیرند و حکومت آنها برایشان سنگینی نکند و طولانی شدن مدت زمامداریشان برای اینان ناگوار نباشد. پس آرزوهایشان را برآور و پیدرپی آنها را به نیکویی یاد کن و کارهای مهمی که انجام دادهاند، برشمار (نهج البلاغه، 1381: خ 216).
5. انتخاب کارگزاران از میان افراد شایسته و باکفایت: مردمی که نظامی را با رأی خود بر سر کار میآورند و از آن نیز حمایت میکنند، طبیعی است که انتظار داشته باشند مشکلات و مسائل جامعة آنها، چه در بُعد ادارة امور جاری و چه در بُعد اصلاح و رشد و تعالی جامعه، به دست شایستگان با جدیت و پشتکار دنبال شود. قطعاً شایستهسالاری، از این بُعد، همان مردمسالاری است (جنتی، 1380: 37 و38؛ هزاوهای، 1379: 70). حضرت امیر در بیانی نورانی، یکی از عوامل سقوط دولتها و انقراض حکومتها را پیش افتادن فرومایگان در پذیرش و واگذاری مسئولیتها و عقب راندن شایستگان در این مورد میداند و میفرماید: «چهار چیز نشانة فروپاشی دولتهاست: تباهسازی اصول و آرمانها یا کارهای مهم (خط قرمزها)؛ پرداختن به امور جزئی و حاشیهای و فرعی؛ جلوافتادن فرومایگان؛ و پسماندن شایستگان» (متقیزاده، 1372: 67؛ کفاش، 1379: 75-76)؛
6. ایجاد امنیّت و آرامش: از مهمترین وظایف دولت اسلامی این است که در همة زمینههای فردی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، امنیّت را برای همة مردم برقرار سازد. نباید فقط گروه خاص حاشیة امن داشته باشند و به کار و کوشش مشغول باشند و عدّهای از این نعمت محروم باشند. حضرت علی علیه السلام میفرماید: «فیأمن المظلومون من عبادک؛ تا بندگان ستمدیدهات امنیّت داشته باشند» (نهجالبلاغه، 1381: خ131)؛
7. تساوی در بیتالمال: امام علی علیه السلام در دورة حکومت خویش نسبتبه حقوق اقتصادی مردم بینهایت حساس و سختگیر بود. اساساً آن حضرت یکی از دلایل اصلی پذیرش حکومت را تعدیل ثروت و تأمین عدالت اقتصادی برمیشمارد (محقق داماد، 1380: 18)؛ همان چیزی که خداوند از عالمان پیمان گرفته است که نسبتبه شکمبارگی ظالمان و گرسنگی مظلومان بیتفاوت نباشند. در این مورد، امام علیه السلام میفرماید: «خدای سبحان روزیِ فقیران را در مال ثروتمندان واجب نموده است. هیچ فقیری گرسنه نمانَد، جز آنکه توانگری از حق او خود را به نوایی رسانَد. خداوند توانگران را از این کار بازخواست خواهد نمود» (نهجالبلاغه، 1381: خ3). حکومت علوی در نگاه هر ناظر منصفی، نمونهای بینظیر و منحصربهفرد از اجرای حقوق مالی مردم و مبارزه با ثروتهای بادآورده است. مبارزهای که بهای سنگین آن را رهبری چون علی علیه السلام در دورة خلافت خویش پرداخت کرده و با گروهی که به تمایزات موهوم عادت کرده و به تکاثر و تفاخر روی آورده و اموال عمومی را به خود اختصاص داده بودند، با شدت هرچه تمامتر و بدون هیچ ملاحظهای برخورد کرد. بدون شک باید مهمترین دلیل نبرد با قاسطین و ناکثین را دفاع از حقوق مالی مردم بهحساب آورد. ایشان هنگامی که بهدلیل رعایت مساوات در توزیع بیتالمال مورد انتقاد قرار میگیرد، میفرماید: «اگر این مال ثروت شخصیام بود، به تساوی تقسیم میکردم؛ چه رسد که اموال، اموال خدا و متعلق به بیتالمال است» (همان: خ126)؛
8. مردمی بودن زمامداران: مردم منشأ مقبولیت دولت اسلامی و از ارکان آن هستند. کارگزاران باید خودشان را از مردم بدانند و جدای از آنان نباشند. مردمی بودن زمامداران زمانی صورت واقعی و بهدور از تصنّع و تکلّف خواهد داشت که مردم در بینش آنان جایگاهی واقعی داشته باشند و آنان خود را خدمتگزار مردم و برای مردم بدانند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «مردم خانواده و عیال خدایند. پس محبوبترین افراد نزد خدا کسانی هستند که به عیال خدا خدمت کنند» (کلینی، 1369: 164/2)؛
9. کوتاهی نکردن در ادای حقوق مردم: امام علی علیه السلام در خطبة 34 نهجالبلاغه بیان میکنند: «...بر من است که از خیرخواهی برای شما دریغ ندارم و حقی را که از بیتالمال دارید، بگزارم؛ شما را تعلیم دهم تا نادان نمانید و آداب آموزم تا بدانید...» (نهجالبلاغه، 1381: خ34؛ جنتی، 1380: 60).
امام علی علیه السلام معتقد بودند که حاکم نباید به سبب خدمات خود، بر مردم منت نهد؛ چراکه مقتضای مقام زمامداری، خدمت به مردم است؛ و بیتردید، منتگذاری ارزش خدمت او را از میان خواهد برد. بهعلاوه، زمامدار باید در وعدههایی که به مردم میدهد و در کارهایی که انجام داده است، از دروغ و بزرگنمایی بپرهیزد؛ زیرا وعدة دروغ زمینة بدبینی و دشمنی را مهیا میکند و بزرگنمایی نیز عین دروغ است (نهجالبلاغه، 1381: خ131؛ شمسالدین، 1381: 51).
ایشان بیان میکنند که حکومت تنها برای مردم بهوجود میآید و ازاینرو باید کارهایش برای مردم و تنها برای مردم باشد (شمسالدین، 1381: 54). امام در دوران خلافتشان، در گفتار و رفتار خود توجه ویژهای به حقوق عمومی مردم داشتند. دقت در ابعاد مختلف مباحث حقوقی مطرحشده از سوی آن حضرت بهعنوان رهبری الهی، میتواند منبعی کمنظیر در پژوهشهای حقوقی و سیاسی بهشمار آید و ملاک و معیاری مطمئن در جهت تدوین حقوق بشر در اسلام باشد (جوان آراسته، 1379: 188). امام ریشة حقوق سیاسی ـ مدنی را به حقوق الهی بازمیگردانند و آن را تلاش مردم و حاکم برای اصلاح یکدیگر بهمعنای عام کلمه میدانند که اصلاح، رشد و توسعة همهجانبة جامعه را درپی دارد (بصیری، 1382: 27). ایشان در خطبة 216 میفرمایند:
...و در میان حقوق الهی، بزرگترین حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است؛ حق واجبی که خدای سبحان بر هر دو گروه لازم شمرده و آن را عامل پایداری و پیوند ملت و رهبر و عزت دین قرار داد. پس رعیت اصلاح نمیشود، جز آنکه زمامداران اصلاح گردند؛ و زمامداران اصلاح نمیشوند، جز با درستکاری رعیت» (نهج البلاغه، 1381: خ216).
امیرالمومنین علیه السلام همچنین در پاسخ به انتقاد طلحه و زبیر به کارکرد ایشان در انجام امور، فرمودند: «آنچه در مورد برابری مردم گفتید، با رأی شخصی در آن حکم نکردهام و بهدنبال هوای خویش نرفتهام. من و شما دیدیم رسول خدا صلی الله علیه و آله دراینباره چه حکمی آورد و چگونه آن را اجرا کرد» (همان: خ205). در سخنی دیگر فرمودند: «حقی که شما بر من دارید، عمل به کتاب خدای متعال و سیرة رسول او میباشد» (همان: خ168). آنچه از این سخنان استنباط میشود، محوریت قانون الهی در سامان بخشیدن و انتظام امور مردم است. امام در خطاب خود به طلحه و زبیر، بر این نکته تأکید میورزند که رعایت مساوات در میان مردم، برخاسته از رأی شخصی او نیست؛ بلکه بر مبنای دستور پیامبر صلی الله علیه و آله صورت گرفته است؛ دستوری که مطابق آیة «ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» (نجم: 3 و 4) باید آن را بهعنوان قانون الهی پذیرفت و همگان در برابر آن مساویاند. از دیدگاه ایشان، حق مردم است که زمامدارانشان در همة امور بر اساس قرآن ـکه اصیلترین منبع قانونگذاری در اسلام استـ عمل نمایند (جوان آراسته، 1379: 190).
آنچه در مجموع میتوان به آن دست یافت، این است که منشأ حقوق اجتماعی انسانها در دیدگاه امام علی علیه السلام حق الهی است؛ بدین معنا که حق الهی زمانی ادا خواهد شد که حقوق انسانها نیز رعایت شده باشد. حضرت در مقام نظر و عمل، به تمام حقوق اجتماعی انسانها پایبندی کامل داشتهاند و غرض اصلی حکومت را احیای این حقوق ـکه واجب الهی استـ میدانند و زمامداران را به رعایت این حقوق و توجه خاص و همهجانبه به آحاد جامعه ملزم میکنند (اسکندری، 1380: 114).
نتیجه
بقا و تداوم حکومتها، رابطة مستقیم با تأمین رضایت مردم دارد؛ ازاینرو رعایت حقوق انسانها برای زمامداران، یک سیاست اجتنابناپذیر است. از دیدگاه امام علی علیه السلام، انسانگرایی و ایمان به ارزش انسان از جایگاهی ویژه برخوردار است و منزلتی والا و الهی دارد. در این مکتب، جامعة انسانی، جامعة خدایی است و هرگونه خدمت به انسان، مایة قرب به خدای متعال است. به اعتقاد ایشان، شأن الهی و شأن مردمی دولت اسلامی از آن جهت بیان شده است که رویی به حق و رویی به خلق دارد؛ بنابراین تحقق حکومت و تعیین والی، از حقوق مردم است. امام در دوران خلافتشان، در گفتار و رفتار خود توجه ویژهای به حقوق عمومی مردم داشتند. دقت در ابعاد مختلف مباحث حقوقی مطرحشده از سوی آن حضرت بهعنوان رهبری الهی، میتواند منبعی کمنظیر در پژوهشهای حقوقی و سیاسی بهشمار آید. امیرالمؤمنین علیه السلام وظایفی برای رهبران قائل شدهاند و تکالیفی همچون ابراز محبت و دوستی با مردم، عدم تبعیض میان مردم، احترام به افکار مردم و... را برای آنان میشمرند. آنچه در مجموع میتوان به آن دست یافت، این است که منشأ حقوق اجتماعی انسانها در دیدگاه امام علی علیه السلام حق الهی است؛ بدین معنا که حق الهی زمانی ادا خواهد شد که حقوق انسانها نیز رعایت شده باشد.
منابع
نهجالبلاغه، ترجمة محمد بهشتی، تهران،
تابان، 1381.
ابنابیالحدید، عبدالحمیدبنهبه، شرح نهجالبلاغه، قم، کتابخانة آیتالله مرعشی نجفی، بیتا.
ابوالفضلی، حسین، «مردمسالاری در نظام ولایی»، فرهنگ کوثر، شمارة 58، 1382.
اسکندری، محمدحسین، «حقوق اجتماعی انسان و مبانی آن در اندیشه و حکومت امام علی علیه السلام»، روششناسی علوم انسانی، شمارة 27، 1380.
امین، سیدمحسن، سیرة معصومان، ترجمة علی حجتی کرمانی، تهران، سروش، 1367.
بصیری، محمدعلی، «مردمسالاری دینی از منظر امام علی علیه السلام»، سروش اندیشه، سال دوم، شمارة 7 و 8، 1382.
بهداروند، محمدمهدی «جایگاه مردم در حکومت دینی»، حکومت اسلامی، شمارة 19،1380.
بهشتی، احمد، «مردمسالاری علوی/ اندیشة سیاسی علوی در نامههای نهجالبلاغه»، درسهایی از مکتب اسلام، شمارة 2، 1387.
ثقیفی، محمد، نظریههای جامعهشناختی عالمان مسلمان، تهران، جامعهشناسان، 1390.
جنانی، حبیب، «امام علی علیه السلام و حقوق انسان»، ترجمة رضا انصاریراد، گلستان قرآن، شمارة 2، 1379.
جنتی، مرضیه، «حقوق متقابل مردم و حکومت از منظر امام علی علیه السلام»، حکمت سینوی (مشکوه النور)، شمارة 17، 1380.
جوان آراسته، حسین، «حقوق مردم در نگاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام»، حکومت اسلامی، سال پنجم، شمارة 18، 1379
حکیمی، محمد، «امام علی علیه السلام عدل و تعادل»، کتاب نقد، سال پنجم، شمارة 19، 1380.
شمسالدین، محمدمهدی، «رابطة متقابل مردم و حکومت»، پژوهشهای نهجالبلاغه، شمارة 4 و 5، 1381.
عرب مؤمنی، ناصر، «حکومت علوی الگوی سیاست اخلاقی»، انقلاب اسلامی، سال چهارم، شمارة 9 و 10، 1382.
قربانی، زینالعابدین، «عوامل اعتماد و همکاری میان مردم و حکومت»، نهجالبلاغه، شمارة 4 و 5، 1386.
کاملی، ابراهیم، «حقوق متقابل حاکم و مردم از نگاه علوی»، فرهنگ کوثر، شمارة 64، 1384.
کفاش، حمیدرضا، یکصد و ده درس زندگی از سیرة امام علی علیه السلام، تهران، عابد، 1379.
کلینی، محمدبنیعقوب، اصول الکافی، ترجمة جواد مصطفوی، تهران، کتابفروشی علمیة الاسلامیه، 1369.
کواکبیان، مصطفی، دموکراسی در نظام ولایت فقیه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1370.
متقیزاده، عیسی و همکاران، المنهج التقویم لتعلم لغة القرآن الکریم ، تهران، سمت، 1372.
محقق داماد، مصطفی، «امام علی علیه السلام و حقوق بشر»، کتاب نقد، شمارة 18، 1380.
محمدی ریشهری، محمد، «سیری در سیرة حکومتی امام علی علیه السلام»، علوم حدیث، شمارة 18، 1379.
مصدق، محمد، «رعایت حقوق مردم از دیدگاه امام علی علیه السلام»، دادرسی، سال هفتم، شمارة 40، 1382.
مطهری، مرتضی، سیری در نهجالبلاغه، تهران، صدرا، 1354.
هزاوهای، مرتضی، «مردمسالاری در بینش و منش امام علی علیه السلام»، علوم سیاسی، شمارة 11، 1379.