هندسهای جدید برای علوم انسانی
Article data in English (انگلیسی)
غلام نبی گلستانی
نظریهپردازی و نوگرایی از مهمترین مسائل عصر حاضر و یکی از بزرگترین مشغلههای انسان معاصر است. موج تازهای که نهتنها بر آن است که به رکود کشیده شدن فرهنگ ها و تمدن ها را پیجویی و بازکاوی کند، بلکه فراتر از آن، میخواهد با گذر از راه های برونرفت، بحران عقبماندگی و واپسگرایی را شناسایی و آن را پشت سر گذارد.
دیرینهیابی جامعهها و ملت ها نیز حاکی از این است که حیات پرفراز و فرودشان، برآمده از پویش های علمی و احیاگری ها یا کاستی ها و درجازدنها بوده است. اگر جامعهای توانسته است در ادواری از تاریخ خود، به تمدنی برتر دست یابد، از رهگذر خودبازیابی و افزایش ظرفیت فرهنگسازی و تولید دانش بوده است. تبارشناسی مسلمانان نیز در خلق تأسیسات تمدنی در گذشتههای نهچندان دور در گروِ همین منشِ دانشپژوهی و احیاگری بوده است. نوآوری و تولید علم، به ویژه در علوم انسانی، ساحتی گسترده دارد؛ از کشف یک گزاره جدید که تفطّن به آن نبوده، تا ارائه یک نظریه بدیع؛ از استنباط یک علم دینی جدید تا کشف و تبیین حوزه معرفتی نوین؛ از تأسیس یک مکتب نوپا تا تأسیس پارادایم های دینی جدید؛ از فضای تفکر و اندیشه جدید در بستر دین تا ابداع یک نثر نو برای ابلاغ دین؛ از ایجاد ساختار جدید در بخشی از معارف دینی تا جنبشی جدید در کلام، فلسفه، جهانبینی و...؛ از چیدمان جدید در مجموعه معارف دینی تا خلق هندسهای جدید برای علوم دینی در عرصه تفهّم، تفهیم و تحقّق؛ از سازوکارهای تازه برای تحقق آموزههای دینی تا نظامپردازی سیاسی، اقتصادی، حقوقی و...؛ از پردازش نظام جامع دینی تا نوآوری در مضمون و محتوای آن؛ از تحول در تبیین و توصیف دین تا تنسیق متدولوژی آسیبشناسی معرفت یا گزارهها و آموزههای دینی؛ از نوآوری در تعمیق و ژرفابخشی به معارف دینی تا گسترش و توسعه ساحتی آن؛ از تحولدر تصحیح و برداشت درست تا تطبیق بر واقعیت ها و... .
حال، این نسل دوم حوزه و دانشگاه است که این موضوع، دلمشغولی خاص اوست و خود را مکلف به تلاش جدی در این حرکت جدید میداند و بر آن است تا با آموزههای دینی و بهرهگیری از حاملان فکر دینی، به مسائل کهن و نوپیدای انسان معاصر پاسخ گوید و با بیدار کردن عقل جمعی و طرح نظریه های جدید، بسترهای تمدنسازی، شکوفایی فرهنگی و جامعهپردازی را فراهم سازد.
در همین راستا رهبر معظم انقلاب با تأکید بر لزوم تبدیل تولید نظر و فکر به یک ارزش عمومی و ضرورت تجلیل و تشویق از نظریهسازان و نوآوران حوزه و دانشگاه، همه را به نهادینه کردن جنبش آزاداندیشی و تولید علم در پاسخ به سؤالات، مناظره های علمی و نظریهپردازی روش مند فراخواندند.
همین که این عزم، بیداری و خودآگاهی در نسل دوم حوزه و دانشگاه بیدار شده است و از افراط و تفریط رنج میبرد و راه ترقی و تکامل را نه در جمود و تحجر و نه در خودباختگی و تقلید، بلکه در نشاط اجتهادی و تولید فکر علمی و دینی میداند و میخواهد شجاعت نظریهپردازی و مناظره در ضمن وفاداری به اصول و اخلاق و منطق، در حوزه و دانشگاه بیدار شود، خود یک پیروزی و دست آورد است که باید آن را گرامی داشت.
معظمله در تأکید بر نهضت آزاداندیشی میافزاید: «باید این راه که راه شکوفایی و خلاقیت است، به هر قیمت پیموده شود. برای علاج بیماری ها و هتّاکی ها و مهار هرج و مرج فرهنگی، بهترین راه همین است که آزادی بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام، حمایت و نهادینه شود.
تأسیس کرسی های نظریهپردازی، کرسی های پاسخ به پرسش ها و شبهات، کرسی های نقد و مناظره، روش هایی عملی و معقول است که باید حمایت شوند. تولید نظریه و فکر، به یک ارزش عمومی در حوزه و دانشگاه تبدیل شود. این ایده باید چه در قالب مناظرههای قانونمند و توأم با امکان داوری و با حضور هیئت داوری علمی و چه در قالب تمهید و فرصت برای نظریهسازان و سپس نقد و بررسی ایده آنان توسط نخبگان فن و در محضر وجدان علمی حوزه و دانشگاه، نهتنها در قلمروهای فکر دینی یا علوم انسانی و اجتماعی، که در همه علوم و رشتههای نظری و علمی دنبال شود.»
رهبر معظّم با این تأکیدات و تشویق به نهضت علمی آزاداندیشی، در دست به فراخوان تاریخی زدهاند که اگر به درستی از سوی نخبگان و مدیران فرهنگی کشور درک و پی گرفته شود، نقطه عطفی در حیات انقلاب خواهد بود و اگر بیپاسخ و مغفول ماند،حسرتی نابخشودنی درپی خواهد داشت؛ چرا که در پرتو همین نهضت علمی است که میتوان عامل بالندگی بیشتر فقه، اصول، فلسفه، کلام، تفسیر و سایر موضوعات دینی را فراهم ساخت و کلام اسلامی را که تقریباً از زمان خواجه نصیر تاکنون پویایی ویژهای نداشته و فلسفه اسلامی را که از دوره ملاصدرا به بعد دچار حاشیهنویسی و توضیحنگاری گشته و فقه را که توجه عمده آن به فقه فردی، آن هم در مسائل خاص محدود شده است و بریده از فقه اجتماعی، سیاسی و... به گوشه خلوت خزیده، حیاتی تازه بخشید و فرهنگ ترس و عجز از نوگرایی و نوگویی و نوپردازی را از ساحت حوزه و دانشگاه دور کرد و با تأسیس روششناسی های جدید فقهی، استنباطی، حقوقی، فلسفی، کلامی و... طرحی نو درانداخت. تنها با تازیانه جنبش نرمافزاری و علمی است که میتوان جریان های فکری سنتی متجمّد و متصلّب و متقابلاً جریان های متجدد و غربزده را به سمتوسوی حرکت اعتدالی تجدید میراث فرهنگی گذشته و یافتهها و انطباق و اصطیاد از دیگر فرهنگ های ملل و اجتهاد و تأسیس و ابداع به عنوان نوآوری حقیقی فراچنگ آورد.
اما در عرصه نوآوری و تولید علم، که هم چون پیمودن راه بر لبه تیز تیغ است، باید به بایدها و نبایدها، کژی ها، کاستی ها، افراط ها و تفریط ها توجه جدی کرد تا به جای اغتنام از فرصت، زمینهساز فرصتسوزی، تخریب، ولنگاری و هرج و مرج علمی و فرهنگی نگردد و بهانه و ابزاری برای حرمتشکنی، بدعتآفرینی، قداستستیزی، روآوری به استحسانات، فقه اولویت ها و بیتوجهی به تلائم تشریع و تکوین قرار نگیرد. از این رو، برخی از نکته هایی را که در این زمینه بایسته تذکر است، یادآور میشویم:
1. فراهم ساختن بستری لازم و مناسب برای پذیرش اصل تولید علم به عنوان هسته اصلی پیام رهبری و بیرون آوردن حوزه و دانشگاه از هرگونه تردید و تشکیک در این مقوله؛
2. همآواسازی تولید علم و مأموریت حوزهها و دانشگاه ها در راستای تمدنسازی اسلامی و جامعهپردازی دینی؛
3. تأسیس و تبیین فرهنگ ادبیاتی حاکم بر پیام رهبری در لایههای مختلف حوزه و زدایش ترس تاریخی در حوزهنسبت به پیامدهای این حرکت؛
4. به وجود آوردن امواج بزرگ برای تبدیل ساختن این حرکت به یک فرهنگ عمومی در حوزه و دانشگاه؛
5. زمینهسازی برای تولید دانش، چرخه تولید دانش (عمل) و ترویج و توزیع اندیشههای علمی؛
6. تبیین ضرورت هماندیشی در مسائل علمی و فرهنگی حوزه علمیه و مطالعه انسداد علمی و عمق رکودی که بر برخی حاکم شده است؛
7. فراهم ساختن زمینه لازم برای نظریهپردازی و نقد و بررسی ایدهها توسط استادان فن در محضر اساتید بزرگ حوزه و دانشگاه؛
8. تبدیل تلاش های علمی انفرادی به تضارب آرا و گسترش فضای انتقادی سالم؛
9. ایجاد رقابت میان اندیشهها، تشکیل مناظرههای قانونمند و توأم با امکان داوری با حضور هیئت کارشناسان علمی و پژوهشی؛
10. ترویج آزادی تفکر و تبادل آرا و فراهم ساختن زمینه لازم برای احساس امنیت و ابراز شجاعت در نظریهپردازی؛
11. تقدیر بایسته از نظریهپردازان و نوآوران و تبدیل نظریهپردازی به یک ارزش عمومی؛
12. تدوین قواعد و روش های علمی و معقول برای گفتوگوی علمی و نظریهپردازی؛
13. تبیین و توصیف اصول و راه های رویارویی با خودباختگی و هرج و مرج و فرهنگ آزادی بیمهار، جمود، تحجر و فرهنگ خفقان؛
14. تقویت بنیه علمی طلاب و دانشجویان، متناسب با نیازها و ضرورت ها همراه با شناسایی جهت جذب استعدادها و ایجاد زمینه رشد علمی مناسب با نیازها و هم چنین جهتدهی علمی و پژوهشی به متخصصان و متفکران و استادان حوزه و دانشگاه که سرمایههای اصلی شمرده می شوند؛
15. وفاداری به اصول و التزام به منطق و روش مندی علمی در مناظره ها، مباحثه ها و تألیف ها؛
16. رعایت اخلاق و ادب علمی و رعایت حقوق مادی و معنوی دیگران.