شجاعت نظریه پردازی
Article data in English (انگلیسی)
راه اندازی کرسی های نظریه پردازی در حوزه و دانشگاه
بخشی از نامه جمعى از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه به رهبر فرزانه انقلاب
«... اینک دهه سوم از یک انقلاب پیروز و یک حکومت جدید را تجربه می کنیم که علیرغم همه مدلهای تحمیلی جهان، متولد شده است. گرچه پیشرفت های مهمی در 24 سال گذشته، حادث شده و حوزه و دانشگاه، رشد غیرقابل انکاری داشته اند، اما روشن است که این مقدار، برای کاری که در پیش است و برای برداشتن موانع بعدی از سر راه نظام سازی و جامعه پردازی، هرگز کافی نبوده و این موجودی، در برابر سیل ترجمه و هجوم رسانه ای غرب و کمیت بالای تولید و تبلیغ آن در حوزه فکر، اخلاق، حقوق، حکومت و در فرهنگ زندگی، خانواده و اقتصاد و حتی روش تغذیه و لباس، به قدر کافی، کاری از پیش نخواهد برد و در درازمدت، برخی دستاوردهای پیشین نیز با خطر ارتجاع به فرهنگ وابستگی پیش از انقلاب، مواجه خواهد بود. تنها راه پیش پای ما، ارتقای کمیت و کیفیت در تولید فکر و علم در حوزه و دانشگاه است و تا وقتی که «تولید» بر ترجمه و تکرار و نیز «اجتهاد» بر تقلید، فزونی نیابد، سیر جوامع اسلامی همچنان قهقرایی خواهد ماند و امت اسلام و ملت ایران علیرغم همه فداکاریها در صحنه تمدن، فرودست خواهند بود. یکی از عوامل اصلی زمینه ساز برای تولید علم و نظریه و نهضت نرم افزاری، همانا سالم سازی گفتوگوها و سپس تضمین بقای این فضای سالم و علمی برای مباحثه و گفت-وگوست؛ زیرا آنگاه که تعادل در کار نباشد، جامعه علمی و فرهنگی ما در نوسان بین سکوت و هرزه گویی خواهد پژمرد. حوزه و دانشگاه برای رشد به فضایی دور از افراط و تفریط نیازمندند که در آن، از سوءظن و بدبینی و ضیقصدر و از کفرگویی و بی ادبی و حریم شکنی، خبری نباشد، فضایی باز و اسلامی که در آن نه به محض شنیدن فکر تازه، به یکدیگر تهمت و افترا بزنیم و نه تحتعنوان نواندیشی، مرزهای حقیقت و فضیلت را برچینیم و ترک اصول کنیم. در این فضاست که تفاوت «اصول گرایی» با «تحجر» و تفاوت «نواندیشی» با «بدعت گذاری»، روشن خواهد شد. جامعه دینی به «آزادی» بدون هرج و مرج و به «ارزشباوری» بدون قشری گری، نیاز مبرم دارد و برای مبارزه با افراط و تفریط، بهترین و شاید تنها راهحل، همانا تعریض و تضمین مسیر «تعادل» است... آنچه امروز ضرورت فوری دارد، نهادینه کردن... گفتوگوهای شفاف و مستدل در همه قلمروهای علمی و دینی در دانشگاه و حوزه صورت گیرد به نحوی که... فرهنگ «مناظره و اجتهاد و تولید نظریه» را حمایت و هدایت و بلکه تشویق کند. بی شک فرهنگ تولید علم، یک فرهنگ ریشه دار اسلامی است که به جامعه دینی بالنده تر و حکومت دینی پیشروتر خواهد انجامید.
روشن است که اگر فضای علمی، نهادینه نشود، ما هرگز تولید نرم افزار علمی و دینی به قدر لازم نخواهیم داشت و بدون این نرم افزار، تداوم حکومت دینی در عصر تراکم نرم افزارهای غیردینی و ضددینی، بسیار مشکل و احیاناً صوری خواهد شد. مناظره و نظریه پردازی در چارچوب محکمات اسلام و با رعایت اخلاق و منطق علمی، یک ارزش دیرینه در فرهنگ اسلام و یک روال جاری در حوزه های علمیه بوده است و تاریخ فقه، اصول، کلام، تفسیر و فلسفه و سایر معارف دینی ما اعم از عقلی و نقلی، سرشار از مناظره و نظریه پردازی است و اصولاً مفاخر علمی حوزه، همواره با نقد نظریات دیگران زمینه رشد و شکوفایی یافته اند. اینک فرصت را مناسب می دانیم... راهنمایی و مساعدت بفرمایید تا شاید با یک بسیج عمومی... در حوزه و دانشگاه در جهت ایجاد «کرسی های آزاد علمی، با حضور هیئت های منصفه علمی و تخصصی و در محضر وجدان عمومی حوزه و دانشگاه، شاهد «طرح منطقی ایده ها» و رواج بازار «نظریه پردازی و نوآوری روشمند» و نیز «مناظره های علمی و قانونمند و نتیجهبخش و فارغ از غوغاسالاری» و «نهادسازی برای اجابت پرسش های جدید» و در نتیجه «تولید نرم افزار علمی و دینی» در حوزه و دانشگاه بیش از قبل باشیم.»
جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه
پاسخ رهبر فرزانه انقلاب
فرزندان و برادران عزیز
با همه مضمون نامه شما موافقم.... این انقلاب باید بماند و برنامه تاریخی و جهانی خویش را به بار نشاند و همین که این عزم و بیداری و خودآگاهی در نسل دوم حوزه و دانشگاه نیز بیدار شده است همین که این نسل از افراط و تفریط، رنج می برد و راه ترقی و تکامل را نه در جمود و تحجر و نه در خودباختگی و تقلید، بلکه در نشاط اجتهادی و تولید فکر علمی و دینی می داند و می خواهد که شجاعت نظریه پردازی و مناظره در ضمن وفاداری به اصول، اخلاق و منطق در حوزه و دانشگاه بیدار شود،...خود، فینفسه یک پیروزی و دستاورد است... آری، نباید از آزادی ترسید و از مناظره گریخت و نقد و انتقاد را به کالای قاچاق و یا امری تشریفاتی، تبدیل کرد. چنانچه نباید به جای مناظره، به جدال و مراء، گرفتار آمد و به جای آزادی، به دام هتاکی و مسئولیت گریزی لغزید. آن روز که سهم آزادی، سهم اخلاق و سهم منطق،... همه یک جا و در کنار یکدیگر ادا شود، آغاز روند خلاقیت علمی و تفکر بالنده دینی در این جامعه است و کلید جنبش تولید نرم افزار علمی و دینی در کلیه علوم و معارف دانشگاهی و حوزوی زده شده است. ... من عمیقا متأسفم که برخی میان مرداب سکوت و جمود با گرداب هرزه گویی و کفرگویی، طریق سومی نمی شناسند و گمان می کنند که برای پرهیز از هر یک از این دو، باید به دام دیگری افتاد. حال آنکه انقلاب اسلامی آمد تا هم فرهنگ خفقان و سرجنبانیدن و جمود و هم فرهنگ آزادی بی مهار و خودخواهانه غربی را نقد و اصلاح کند و فضایی بسازد که در آن، آزادی بیان، مقید به منطق و اخلاق و حقوق معنوی و مادی دیگران و نه به هیچ چیز دیگری، تبدیل به فرهنگ اجتماعی و حکومتی گردد و حریت، تعادل، عقلانیت و انصاف، سکه رایج شود تا همه اندیشه ها در همه حوزه ها فعال و برانگیخته گردند... اما متاسفانه گروهی بهدنبال سیاست زدگی و گروهی بهدنبال سیاست زدایی، دائماً تبدیل فضای فرهنگی کشور را به سکوت مرداب گونه یا تلاطم گرداب وار، می خواهند تا در این بلبشو، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تریبون، بتوانند تاثیرگذار و جریان سازی باشند و سطح تفکر اجتماعی را پایین آورده و همه فرصت ملی را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسایند... در چنین فضایی، جامعه به جلو نخواهد رفت و دعوی ها، تکراری و ثابت و سطحی و نازل می گردد، هیچ فکری تولید و حرف تازه ای گفته نمی شود، عده ای مدام خود را تکرار می کنند و عده ای دیگر تنها غرب را ترجمه می کنند و جامعه و حکومت نیز که تابع نخبگان خویش اند، دچار انفعال و عقبگرد می شوند...
به نظر می رسد، هر سه روش پیشنهادی شما یعنی تشکیل 1. «کرسی های نظریه پردازی» 2. «کرسی های پاسخ به سوالات و شبهات» و 3. «کرسی های نقد و مناظره»، روش هایی عملی و معقول باشند... باید تولید نظریه و فکر، تبدیل به یک ارزش عمومی در حوزه و دانشگاه شود... باید ایده ها در چارچوب منطق و اخلاق و در جهت رشد اسلامی با یکدیگر رقابت کنند... پیشنهاد می کنم این ایده ها تنها محدود به برخی قلمروهای فکر دینی یا علوم انسانی و اجتماعی نیز نماند، بلکه در کلیه علوم و رشته های نظری و عملی (حتی علوم پایه و علوم کاربردی و...) و در جهت حمایت از کاشفان و مخترعان و نظریه سازان در این علوم و در فنون و صنایع نیز چنین فضایی پدید آید... اینجانب با چنین طرح هایی همواره موافق بوده ام و از آن حمایت خواهم کرد. از شورای محترم مدیریت حوزه علمیه قم می خواهم تا با اطلاع و مساعدت مراجع بزرگوار و محترم و با همکاری و مشارکت اساتید و محققین برجسته حوزه، برای بالندگی بیشتر فقه و اصول و فلسفه و کلام و تفسیر و سایر موضوعات تحقیق و تالیف دینی، و نیز فعال کردن نهضت پاسخ به سوالات نظری و عملی جامعه، تدارک چنین فرصتی را ببینند. از شورای محترم انقلاب فرهنگی نیز می خواهم که این ایده را در اولویت دستور کار شورا برای رشد کلیه علوم دانشگاهی و نقد متون ترجمه ای و آغاز دوران خلاقیت و تولید در عرصه علوم و فنون و صنایع و به ویژه رشته های علوم انسانی و نیز معارف اسلامی قرار دهند تا زمینه برای این کار بزرگ به تدریج فراهم گردد و دانشگاه های ما بار دیگر در صف مقدم تمدن سازی اسلامی و رشد علوم و تولید فناوری و فرهنگ، قرار گیرند... والله المستعان.