پویشی در علوم انسانی، سال اول، شماره ویژه‌نامه، پیاپی 3، فروردین و اردیبهشت 1391، صفحات 52-

    نه هرکه دیده‌ای دارد، بیننده است

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    (محمد فولادی، استادیار موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی        fooladi@qabas.com)

    واکاوى مفهوم بصیرت نشان مى دهد که این واژه به معناى داشتن بینش دل، نور دل، آگاهى، زیرکى، هوشیارى، برهان، عبرت و اعتقاد صحیح دینى به کار رفته است.[1]  این معانى و حتى اطلاق «بصر بر چشم» به این دلیل است که چشم، یکى از مهم ترین راه هاى تحصیل علم و معرفت است. از این رو، باید توجه داشت که هر علمى، بصیرت نیست و هر عالمى بصیر نامیده نمى شود، بصیرت حکایت از نوعى آینده نگرى و احاطه علمى است. یعنى اولیاى الهى در جست وجوى روشن بینى و شهود معنوى از راه  بصیرت اند و رهبران و مدیران سازمان ها نیز در جست وجوى بصیرتى هستند که آینده سازمانى خود را با موفقیت، همراه سازند.

    در آموزه هاى دینى واژه «بصر» گاه در بینایى ظاهرى و حسى و گاه درباره بینایى باطنى و عقلى به کار مى رود. به عبارت دیگر، مردم از نظر بینش دو دسته اند: گروه اول، کسانى هستند که دیده آنها نزدیک بین است؛ آینده خود و جهان را نمى بینند و ادراکات آنها در محسوسات خلاصه مى شود. از زندگى دنیا، ظاهرى را مى شناسند. حال آن که از آخرت غافل اند.(روم، 7) این گروه هرچند در ظاهر بینا و داراى چشم ظاهرى اند، اما از منظر قرآن در شمار کوران هستند. سخن امیر بیان حضرت على (ع) به همین نکته زیبا اشاره دارد:« ما کل ذى قلب بلبیب و لا کل ذى سمع بسمیع و لا کل ناظر ببصیر؛[2]  نه هر که دلى دارد، به فردى داننده است و نه هر که گوشى دارد، نیک شنونده است و نه هر که دیده اى دارد، بیننده است.»

    گروه دوم، کسانى هستند که ادراکاتشان خلاصه در محسوسات نیست، هم خانه دنیا را مى بیند و هم خانه آخرت را. جامع نگر و واقع نگرند؛ هم نزدیک را خوب مى بینند و هم دور را. از منظر قرآن اینان صاحبان بصیرت اند و روشن ضمیر و بینا. و چه زیبا امام على (ع) داناى بصیر را توصیف مى کند، آن جا که مى فرماید: «بیش نور، نگاهش از دنیا فراتر مى رود و مى داند که سراى حقیقى در وراى این دنیاست. پس از دنبال دل و دیده مى رود و کور]دل[ به آن مى نگرد. بیش نور از آن توشه برمى گیرد و کوردل براى آن توشه فراهم مى آورد.»[3]

    بنابراین، بصیرت و بینایى حقیقى در فرهنگ قرآن، و آموزه هاى دینى به معناى جامع نگرى و آینده نگرى علمى و عملى است. به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب:« ملتى که بصیرت دارد، و مجموعه جوانان کشور، وقتى بصیرت دارند، آگاهانه حرکت مى کنند و قدم برمى دارند. بصیرت وقتى بود، غبارآلودگى فتنه نمى تواند آنها را گمراه کند، به اشتباه اندازد. در زندگى پیچیده اجتماعى امروز، بدون بصیرت نمى شود حرکت کرد. جوانان باید فکر کنند، بیندیشند و بصیرت خودشان را افزایش دهند. جوانان عزیز! هرچه مى توانید در افزایش بصیرت خود و در عمق بخشیدن به بصیرت خود، تلاش کنید و نگذارید دشمان از بى بصیرتى ما استفاده کنند.»[4] و چه زیبا مولى على(ع) از بى بصیرتى کوفیان به ستوه آمده، چنین شکوه مى کند:« اى کوفیان سه خصلت [که در شما هست] و دو خصلت [که در شما نیست] گرفتار آمده ام، گوش دارید، اما کرید و زبان دارید، اما لال هستید، و چشم دارید، اما کور هستید [اما دو خصلتى که ندارید] نه هنگام دیدار آزادمردانى هستید صادق و نه به گاه سختى، برادرانى مورد اعتماد.»[5]

    بنابراین، رهبر و کارگزاران بصیر و جامعه بابصیرت، و دانشجوی بصیر، نه تنها حق را مى بینند و باطل را در چهره هاى گوناگون تشخیص مى دهد، بلکه در عمل از حق و از پیشوایان حق جانبدارى و اطاعت مى کنند. از سوى دیگر، خواص بى بصیرت جامعه، افراد ساده لوح، خودکم بین و ظاهربینی هستند که به راحتى در دامن دشمن مى افتند و قادر به تشخیص چهره واقعى دشمن نیستند. چهره زیباى حق را هم نمى توانند به درستى تشخیص دهند، نه از حق جانبدارى مى کنند و نه از رهبر و امام خویش فرمانبرى. با مردم خویش یک رنگ نیستند و در غبارآلودگى جامعه و فتنه ها به سادگى در دامن باطل غوطه ور می شوند و نمی توانند سره را از ناسره تشخیص دهند. فرد و جامعه صاحب بصیرت، کسى است و جامعه ای که بشنود، بیندیشد، بنگرد و ببیند و از عبرت ها بهره گیرد. آنگاه راه روشن و هموارى را بپوید و از افتادن در پرتگاه هاى آن و گم شدن در کژراه هایش بپرهیزد.

     


    [1]  دانش نامه جهان اسلام، زیرنظر غلامعلى حداد عادل، ج 3، ص 484، واژه «بصیرت».

    [2]  نهج البلاغه، خ 88.

    [3]  همان، ص 82 و 98.

    [4]  سخنرانى مقام معظم رهبرى در جمع مردم چالوس و نوشهر، 15 مهر1388.

    [5]  نهج البلاغه، خ 108، ص132.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1391) نه هرکه دیده‌ای دارد، بیننده است. دو فصلنامه پویشی در علوم انسانی، 1(0)، 52-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده)."نه هرکه دیده‌ای دارد، بیننده است". دو فصلنامه پویشی در علوم انسانی، 1، 0، 1391، 52-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1391) 'نه هرکه دیده‌ای دارد، بیننده است'، دو فصلنامه پویشی در علوم انسانی، 1(0), pp. 52-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده). نه هرکه دیده‌ای دارد، بیننده است. پویشی در علوم انسانی، 1, 1391؛ 1(0): 52-