دینمدار، دینباور و دینداور
Article data in English (انگلیسی)
سبک زندگی اسلامی
محمد فولادی (استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره fooladi@qabas.net)
درآمد
در اسلام، اجتماع و روابط اجتماعی اهمیت بسزایی دارد. بسیاری از معارف و آموزه های دینی تنها در پرتو اجتماع معنا و مفهوم می یابند، تا آن جا که بسیاری از معارف اخلاقی و دینی در اسلام، مشروط به جمع و جماعت شمرده شده است. بسیاری از فضایل اخلاقی و قوانین فقهی و علمی افزون بر آثار فردی، بر شکل گیری هویت و شاکله جمعی جامعه اسلامی مؤثر هستند. در اندیشه دینی، جامعه دینی جامعه ای است که مردم آن به داوری دین درباره رفتار و اعمالشان تن می دهند و معیارهای دین را در مورد رفتار، اعمال و باورهایشان می پذیرند. به عبارت دیگر، می توان جامعه دینی را جامعه مطلوب دین و جامعة دین مدار، دین باور و دین داور دانست. شاخص چنین جامعه ای، مدینه النبی صلی الله علیه و آله و جامعة علوی است. برای نیل به چنین جامعه ای باید مفهوم جامعه دین مدار را در سایه مبانی و اصول مشترک آن، در یک مجموعه واحد و در قالب مفهوم نظم و نظام، بازکاوی و جست وجو کرد. اجمالاً جامعه دینی، جامعه ای است که باید در پرتو عقل و شرع، توأمان، مسیر خود را مشخص کند و از مسیر حق و حقیقت منحرف نشود. این هدف، آن گاه امکان تحقق دارد که مؤلفه هایی را رعایت کند؛ مؤلفه هایی که در قالب اصول و مبانی مشترک و یا همان خدامحوری، هدف مندی جهان خلقت، کرامت انسانی، عدالت الهی، مسئولیت پذیری انسان و... معنا و مفهوم می یابد.
نظام اسلامی و جامعه دینی، که اسلام وعده تحقق آن را داده است، متشکل از مجموعه افرادی است که حول محور واحد و در قالب بینش ها، گرایش ها، ارزش ها و باورهای خاص و نیز در پرتو ایمان، هجرت، حرکت، جهاد و مبارزه، کمک و یاری هم نوعان، ولایت، دوستی، سرپرستی و رهبری خدای متعال و انبیاء و اولیای الهی و نیز معجزه همیشگی نبی مکرم اسلام (قرآن)، کنار یکدیگر جمع شده اند. این افراد، تحت لوای فرهنگ و روش رفتاری واحد، که برگرفته از تعالیم دینی و وحیانی است، دارای هویت واحد دینی هستند. به عبارت دیگر، این دین است که سلامت و سعادت زندگی جمعی مؤمنان را تضمین می کند. تأسیس چنین جامعه دینی ای، همواره بزرگ ترین آرمان ادیان الهی و حاملان رسالت های دینی بوده است. انسان دینی باید با پای بندی به آموزه های برگرفته از دین، در پی تحقق حیات طیبه ای باشد که دین وعده آن را داده است.
از این رو، در یک نگاه و در یک تقسیم بندی، معارف بشری به هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی تقسیم می شود. از آن جایی که انسان در زندگی دارای بینش ها، ارزش ها، گرایش ها و کنش هاست، مجموعه این ها را می توان در دو اصل کلی جهان بینی و ایدئولوژی بیان کرد. جهان بینی، به مجموعه هست ها و نیست ها و آن چه که یک انسان در جامعه دینی باید آن ها را باور داشته و بدان معتقد باشد، گفته می شود. ایدئولوژی نیز مجموعه بایدها و نبایدهایی است که یک فرد باید بدان ها عمل کند و یا از آن ها اجتناب نماید. این بایدها و نبایدها، گاهی شرعی و به اصطلاح مربوط به قلمرو ایدئولوژی و فروع دین است و گاهی مربوط به قلمرو رفتار و حوزه اخلاق است. اجمالاً، جهان بینی، نوع برداشت، تفسیر، طرز تفکر و تلقی یک مکتب درباره جهان هستی است که زیربنا و تکیه گاه فکری آن مکتب به شمار می رود. اهدافی که یک مکتب عرضه، تعقیب و یا به آن ها دعوت می کند، راه و روش هایی که تعیین می کند، باید و نبایدهایی که انشاء می کند، و مسئولیت هایی که به وجود می آورد و...، جملگی با جهان بینی آن مکتب پیوند دارد. ایدئولوژی نیز دستورالعمل هایی است که فرد ِمعتقد به جهان بینی خاص و بر اساس همان اصول، باید در عمل بدان ها پای بند باشد.
انسان معتقد و پای بند به دین مبین اسلام، از یک سو، باید به مجموعه جهان بینی باور و اعتقاد داشته باشد و از سوی دیگر، بر اساس همان جهان بینی، باید رفتار، عمل و کنش خود را مطابق بایدها و نبایدها، به منصة ظهور برساند. مجموعه این دو، سبک زندگی یک مسلمان معتقد و پای بند را در جامعه اسلامی نشان می دهد.
اسلام دین جامع و نظام مند
هر جا سخن از دین است، ارتباط بشر با وجود برتر و مطلق، خودنمایی می کند. طوایف مختلف دین داران، ادیان الهی، ادیان اسطوره ای، مکاتب و نِحله ها مختلف دینی جملگی رو به سوی عوالمی برتر از ماده دارند و مقصودی را در ماوراء ماده جست وجو می کنند. دین، نگرش های لازم، جهت دهی و برنامه عملی برای این حرکت را ارائه می کند. دین اسلام مدعی کمال الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ (مائده، 3)؛ فراگیری أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ. (مائده، 19) و خاتمیّت ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ (اعراف، 80) است. اسلام دینِ نظا مند و یکپارچه است، به گونه ای که به دین همه یا هیچ معروف است. قرآن کریم می فرماید: أَفَتُؤمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ (بقره، 85)؛ وَ یَقُولُونَ نُؤمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ (نساء،150)؛ یا باید مسلمان بود و همه احکام، اعتقادات، ارزش ها و ... را پذیرفت، معتقد بود و عمل کرد و یا دانست که با پذیرش برخی و طرد برخی دیگر از اصول اسلام، انسان از جرگه مسلمانی خارج خواهد شد. به همین دلیل، شناخت اعتقادات و پذیرش آن ها در بخش باورها، و عمل در بخش احکام و بایدها و نبایدها، ضروری است. در ذیل برخی ابعاد مکتب حیات بخش اسلام را در ابعاد ساختاری، فرهنگی و رفتاری، که بیانگر نگاه نظام وار اسلام به هستی است، می آوریم:
1. بعد ساختاری
قرآن کریم در باب نقش آحاد افراد در جامعه اسلامی و تفکیک نقش های اجتماعی آنان در اصلاح معضلات اجتماعی می فرماید: و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که دشمنان [یکدیگر] بودید پس میان دل های شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید. این گونه خداوند نشانههای خود را برای شما روشن میکند، باشد که شما راه یابید؛ و باید از میان شما گروهی [مردم را] به نیکی دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتی بازدارند و آنان همان رستگارانند؛ و چون کسانی مباشید که پس از آن که دلایل آشکار برایشان آمد، پراکنده شدند و با هم اختلاف پیدا کردند و برای آنان عذابی سهمگین است. (آل عمران، 105 -103).
از سوی دیگر، نظام اسلامی مورد نظر از نظر ساختاری، همبستگی اجتماعی بالایی دارد. قرآن می فرماید: وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَ رَسُولَهُ و َلاَتَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ؛ و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و با هم نزاع مکنید که سست شوید و مهابت شما از بین برود و صبر کنید که خدا با شکیبایان است. (انفال، 46). در جایی دیگر قرآن کریم می فرماید: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لاتَفَرَّقُوا... و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید (آل عمران، 103).
هم چنین نظام اسلامی باید برخوردار از نظام نظارت کننده قدرت مند، مقتدر و مشروع باشد. امام رضا علیه السلام در این باره می فرمایند: أَنَّ وَالِیَ الْمُسْلِمِینَ مِثْلُ الْعَمُودِ فِی وَسَطِ الْفُسْطَاطِ مَنْ أَرَادَهُ أَخَذَهُ 1 آن حضرت در جای دیگر می فرمایند: انا لانجد فرقه من الفرق ولامله من الملل بقوا وعاشوا الا بقیم و رئیس. لما لابد لهم منه فی امر الدین والدنیا 2
از سوی دیگر اسلام، دینی اجتماعی است و بر جمع گرایی و انجام امور مسلمین از راه مشورت تأکید فراوان دارد: وَ أَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنهَُمْ (شوری،38). حضرت علی علیه السلام نیز بر انسجام اجتماعی و حفظ جماعات مسلمین، وحدت و یکپارچگی و پرهیز از اختلاف تاکید نموده، می فرمایند: الْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ فَإِنَّ یَدَ اللَّهِ عَلَی الْجَمَاعَةِ وَ إِیَّاکُمْ وَ الْفُرْقَةَ 3
نظام اسلامی، از نظر ساختاری به گونه ای طراحی شده است که همه افراد باید در قبال جامعه و هم کیشان خود مسئولیت پذیر باشند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: من اصبح و لایهتم به امورالمسلمین فلیس بمسلم .4 حضرت علی علیه السلام نیز همین موضوع را در بیانی دیگر، چنین می فرمایند: اتَّقُوا اللَّهَ فِی عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ فَإِنَّکُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّی عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِمِ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ لَا تَعْصُوهُ وَ إِذَا رَأَیْتُمُ الْخَیْرَ فَخُذُوا بِهِ وَ إِذَا رَأَیْتُمُ الشَّرَّ فَأَعْرِضُوا عَنْهُ .5
افزون براین، پای بندی به قوانین و تعهدات اجتماعی نیز امری ضروری است: وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُلاً (اسرا، 34).
2. بعد فرهنگی
در آیةای از آیات قرآن کریم آمده است:
ای کسانی که ایمان آوردهاید، نباید قومی قوم دیگر را ریشخند کند، شاید آن ها از این ها بهتر باشند و نباید زنانی زنان [دیگر] را [ریشخند کنند] شاید آن ها از این ها بهتر باشند و از یکدیگر عیب مگیرید و به هم دیگر لقب های زشت مدهید. چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید از بسیاری از گمان ها بپرهیزید که پارهای از گمان ها گناه است و جاسوسی مکنید... (حجرات،12-11)
در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز نمونه های فراوانی در این زمینه وجود دارد. در روایتی حضرت علی علیه السلام جامعه اسلامی را برخوردار از باورها، اهداف و ارزش های مشترک و با ثبات می داند، آن جا که می فرمایند: إِلَی أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللَّهِ ... وَ أَهْلُ الْأَرْضِ یَوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ أَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ وَ طَرَائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ بَیْنَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ أَوْ مُلْحِدٍ فِی اسْمِهِ أَوْ مُشِیرٍ إِلَی غَیْرِهِ فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَکَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ. 6
قرآن کریم نیز جامعه اسلامی را برخوردار از قواعد و قوانین هنجاری مشترک دانسته، می فرماید: لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَهً وَ مِنْهاجاً؛ برای هر یک از شما [امت ها] شریعت و راه روشنی قرار دادهایم... (مائده، 48).
3.بعد رفتاری
اسلام دینی است که در بعد رفتاری نیز عملاً، مردم و امت اسلام را دعوت به انسجام و اعتماد متقابل اجتماعی می کند. قرآن کریم می فرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید از بسیاری از گمان ها بپرهیزید که پارهای از گمان ها گناه است و جاسوسی مکنید و بعضی از شما غیبت بعضی نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن کراهت دارید، [پس] از خدا بترسید که خدا توبهپذیر مهربان است (حجرات:12).
از سوی دیگر، یکی از وظایف مسلمانان در جامعه اسلامی، حفظ حرمت و آبرو و حیثیت دیگران است. امام علی علیه السلام بر حفظ امنیت روانی مسلمانان در جامعه اسلامی تاکید دارند: وَ فَضَّلَ حُرْمَه الْمُسْلِمِ عَلَی الْحُرَمِ کُلِّهَا وَ شَدَّ بِالْإِخْلَاصِ وَ التَّوْحِیدِ حُقُوقَ الْمُسْلِمِینَ فِی مَعَاقِدِهَا فَالْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لَایَحِلُّ أَذَی الْمُسْلِمِ إِلَّا بِمَا یَجِب .7
مسلمانان در جامعه اسلامی باید شیوه و منش عدالت پیشه گی را مشی خود قرار دهند. قرآن می فرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید برای خدا به داد برخیزید [و] به عدالت شهادت دهید و البته نباید دشمنی گروهی، شما را بر آن دارد که عدالت نکنید. عدالت کنید که آن به تقوا نزدیک تر است... (مائده، 8). امام علی علیه السلام در کلامی، به زیبایی نقش عدالت ورزی را در جامعه اسلامی مهم و کلیدی می دانند. آن جا که می فرمایند: الْعَالَمُ حَدِیقَةٌ سَیَّاحُهَا الشَّرِیعَةُ وَ الشَّرِیعَةُ سُلْطَانٌ تَجِبُ لَهُ الطَّاعَةُ وَ الطَّاعَةُ سِیَاسَةٌ یَقُومُ بِهَا الْمَلِکُ وَ الْمَلِکُ رَاعٍ یَعْضُدُهُ الْجَیْشُ وَ الْجَیْشُ أَعْوَانٌ یَکْفُلُهُمُ الْمَالُ وَ الْمَالُ رِزْقٌ یَجْمَعُهُ الرَّعِیَّةُ وَ الرَّعِیَّةُ سَوَادٌ یَسْتَعْبِدُهُمُ الْعَدْلُ وَ الْعَدْلُ أَسَاسٌ بِهِ قِوَامُ الْعَالَمِ. 8
از سوی دیگر، تاکید فراوان بر قانون پذیری شده است. قرآن می فرماید: پس [برای داوری بر طبق حکم خدا] از مردم نترسید و از [نافرمانی] من بترسید و آیات مرا به بهای ناچیزی مفروشید و آن ها که به آن چه خدا نازل کرده حکم نمی کنند، کافرند. (مائده،44)
و بالاخره ولایت پذیری از دیگر ویژگی های رفتاری متدیان است. می فرماید: أطِیعُوا الله وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُول (نساء، 59). l
پی نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج 49، ص 164.
2. علل الشرایع، ج 1، ص 254.
3. نهج البلاغه، شرح عبده، ج 1، ص 260، خطبه 125.
4. اصول کافی، ج 4، ص 482.
5. نهج البلاغه، خطبه 167.
6. همان، خطبه 1.
7. همان، خطبه 167.
8. شیخ صدوق، التوحید ص 96.


