پویشی در علوم انسانی، سال اول، شماره ویژه‌نامه، پیاپی 6، مهر و آبان 1391، صفحات 36-

    طرحی که بود طرحی که هست

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    طرح ولایت از منظر استادان

    طرح ولایت سال 1391 در دانشگاه فردوسی شهر مشهد مقدس، فرصت مناسبی بود برای گرد همایی نزدیک به سه هزار دانشجوی بسیجی از سراسر کشور. در کنار این طرح، گفت وگویی با چند تن از استادان این طرح برگزار شد که این چند صفحه، حاصل این گفت وگو است:

    پرداختن به مسایل بنیادین

    حجت الاسلام دکتر سیدعلی حسنی

    سال ها پیش عده ای از برادران و فرماندهان سپاه درصدد برآمدند که یک کار فرهنگی انجام بدهند. خدمت مقام معظم رهبری رسیدند، ایشان اصل کار را پسندیدند و نقل شده که آقا فرمودند: بروید قم، هرچه آیت الله مصباح فرمود، همان را انجام دهید. یعنی اصل مسئله و در واقع محتوا و بحث های نرم افزاری کار زیر نظر ایشان باشد. آیت الله مصباح نیز چنین تشخیص دادند که اگر بخواهیم کار بنیادینی در عرصه فرهنگی انجام دهیم، لازم است که اندیشه های بنیادینمان را در زمینه های مختلف بیان کنیم.

    یکی از دغدغه ها این بود که شبهاتی که در میان دانشجویان و سطوح مختلف جامعه مطرح است، چگونه پاسخ بدهیم. طبیعی بود اگر امروز شبهه ای را پاسخ دادیم، فردا شبهه دیگری مطرح می شود. درحالی که اگر کار ریشه ای و مبنایی انجام دهیم و بتوانیم بنیان های فکری افراد را بر اساس مبانی اسلامی و معرفتیمان بسازیم، دیگر هر شبهه ای مطرح شود، می توانیم با آن مقابله کنیم. به همین دلیل درصدد برآمدند که مبانی این اندیشه ها را بررسی کنند.

    رفتارهایی که افراد انجام می دهند در حیطه ها و زمینه های مختلف است: یک سری از رفتارهای انسان در حیطه مسائل ارزشی و اخلاقی است، برخی از رفتارها در عرصه مسائل حقوقی است، بعضی از رفتارها هم در حیطه مسائل سیاسی است. به طور کلی اگر بخواهیم مبانی را در این عرصه ها پی گیری کنیم، لازم است به یک سری سؤالات پاسخ دهیم، اما معمولاً کتاب هایی که در این زمینه وجود دارد، به این مسائل پاسخ نداده است. قبلاً در هیچ کتاب اخلاقی بحث این که آیا بایدها و نبایدهای اخلاقی، کلی هستند یا نیستند؟ از کجا آمده اند و امثال این بحث ها پرداخته نشده بود. اگر معراج السعاده را باز کنید، می بینید فقط درباره فضیلت ها و رذیلت ها و راه های رسیدن به فضایل یا ترک رذیلت ها سخن گفته است. در کتاب های سیاسی هم همین طور، در کتاب های حقوقی هم همین طور، اما به بنیان های مباحث پرداخته نمی شد، در حالی که خیلی از شبهه ها یا مباحثی که امروزه وجود دارد، با این مبانی حل می شود. تفاوت ما هم با مغرب زمینی ها در بسیاری از این زمینه ها و مبانی است که منجر به تغییر در روبناها می شود.

    ما برای طرح اندیشه های بنیانی یا طرح اخلاق انسان یا بنیان های اخلاق، لازم است که اول انسان را بشناسیم. پس باید حقوق و بنیان های حقوق این انسان را هم بیان کنیم، در نتیجه لازم است که دیدگاه های خودمان را در زمینه انسان بیاوریم که حاصل آن کتاب هایی چون «مبانی اندیشه 3» شد.

    در ادامه بحث شناخت انسان باید بدانیم رابطه انسان با موجودات دیگر چه گونه است؟ البته به غیر از انسان ها، موجودات بسیاری هستند که آن ها مورد بحث نیستند، بلکه موجودی در هستی وجود دارد که خیلی مهم است و آن خداوند عالم است. اگر ما رابطه انسان را با خدا مشخص کنیم، انسان شناسی ما هم کامل خواهد بود. در صورتی می توانیم انسان را خوب بشناسیم که جایگاه و تفاوت او را با موجودات دیگر و به صورت خاص با خداوند عالم، مشخص کنیم. اگر رابطه با او را رابطه بندگی تعریف کنیم، نگاه ما به انسان شناسی متفاوت خواهد بود و در حقوق، ارزش ها، سیاست و بسیاری دیگر از امور تغییراتی ایجاد خواهد شد. از سوی دیگر، درسی هم باید در اندیشه های بنیادین داشتیم به نام «خداشناسی فلسفی» که در آن جا به مسائل بنیادین در حیطه مباحث خدا، اثبات خدا، صفات خدا و امثال آن بپردازیم.

    در همه این موارد، یعنی چه در مسائل بنیادینی چه در زمینه حقوق، ارزش ها، سیاست یا در زمینه شناخت انسان یا خداشناسی باید به معرفت دست پیدا کنیم، اما اگر این معرفت هایمان پایه محکمی نداشته باشد یا اگر قرار باشد همان دیدگاه های غربی ها را مطرح کنیم، نتیجه ای نخواهیم گرفت. به همین خاطر باید درسی با عنوان «معرفت شناسی» داشته باشیم که در آن به مباحث بنیادین در این زمینه بپردازد که اگر معرفت های دیگری در جاهای دیگر، در خداشناسی فلسفی، در انسان شناسی یا در مبانی دیگر ایجاد کردیم، بتوانیم آن بنیان های محکم را مطرح کنیم تا ساختمان اندیشه مان کامل شود.

    پس «مبانی اندیشه 1» به معرفت شناسی، «مبانی اندیشه 2» به خداشناسی و «مبانی اندیشه 3» به انسان و راه و راهنماشناسی می پردازد. بعد «فلسفه حقوق»، «فلسفه سیاست»، «فلسفه اخلاق» مطرح شد که این ها درس های اصلی طرح ولایت است.

    با این توضیح مختصری که گفتم، اساتید به این نتیجه رسیدند که این ها به عنوان اندیشه های بنیادی باید برگزار شود. ابتدا کتابی مدون با این موضوعات وجود نداشت، اما به یاری خداوند در این مدت، کتاب هایی هم در این زمینه نوشته شد که موضوعاتش زیر نظر حضرت آیت الله مصباح بوده و حتی بر مطالبش یک شورایی نظارت می کند.

    برگ های برنده

    حجت الاسلام دکتر مرتضی رضایی

    نگاه حضرت امام ره و مقام معظم رهبری به دانشگاه این است که دانشگاه مبدأ تحولات است. هر تحولی در جامعه از دانشگاه شروع می شود. مدیران آینده جامعه در عرصه های فکر، اندیشه، سیاست، اجتماع و اقتصاد، از دل همین دانشگاه ها برمی آیند. واقعیت این است که دشمن سرمایه گذاری کلانی در دانشگاه های ما انجام داده، می دهد و خواهد داد و به شیوه های متفاوت، سعی در مصادره دانشگاه های ما دارد. در بخش هایی مانند: مبانی اخلاق، مبانی نظری حقوق، جهت گیری علوم و... تلاش می کنند که دانشگاه را به سمت دلخواه خود بکشاند. ما در دانشگاه چهار تا پنج میلیون جوان پرتوان و پرنشاط داریم که این ها مدیران آینده جامعه هستند و اگر کسی بتواند روی این ها سرمایه گذاری کند، برگ برنده در عرصه تحولات فکری، معرفتی، سیاسی و اجتماعی در اختیارش است.

    طبیعتاً به دنبال فعالیت های دشمن، دانشگاه های ما پر می شود از شبهات و سؤالات بسیاری که برای این عزیزان به وجود می آید. فضای این شبهات و سؤالات به گونه ای است که بسیاری از جوانان متدین و مذهبی و خانواده های آنان، در پاسخ گویی به آن ناتوانند. از سوی دیگر، نهادهای پاسخ گوی رسمی به این شبهات و سؤالات در دانشگاه ها، بسیار اندک هستند. پس برگزاری طرح هایی مثل «طرح ولایت»، «طرح معرفت» و «طرح ضیافت» و طرح هایی از این دست که عموماً توسط نهادهای فکری کشور، مثل نهاد رهبری در دانشگاه ها، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره، بسیج دانشجویی و بسیج اساتید برگزار می شود، می تواند به بسیاری از شبهات دشمن پاسخ دهد. از طرفی دانشجویان ما با همه فرهیختگی و دانششان، گرفتار ضعف مبانی در مواضع فکری و معرفتی هستند. طبیعتاً برگزاری طرح های ولایت به آشنایی دانشجویان با بنیادهای صحیح فکری و شکل گیری و تقویت اندیشه دینی ایشان کمک می کند.

    مکمل معارف فکری و معرفتی

    حجت الاسلام لیالی

    علوم تجربی و در کنارش علوم انسانی، از کانال جریان سکولاریسم، وارد کشور ما شدند و طبیعتا جریان سکولاریسم، به صورت هدفمند به دنبال این علوم و نظریه ها بود و این ها را بر فضای فکری جامعه ما غلبه داد. با وجود همه فراز و نشیبی که در بحث غنی سازی علوم و بازسازی متون علوم اسلامی انجام می شود، باز هم راه های نرفته بسیاری وجود دارد.

    من احساس می کنم که طرح هایی مثل طرح ولایت، روشی مکمل برای متون و معارف دینی است و این کار بزرگ را باید مکمل معارف فکری و معرفتی دانشجویان دانست. تأییدات مقام معظم رهبری و بزرگان از یک طرف و هجمه هایی که بر ضد این طرح از طرف دشمن می شود، نشان از قوت این مسئله است.

    در این دوره های 16 ـ 17 ساله، هر سال مبانی، متون و جزوات را به روز کردند و در این دو ـ سه دوره اخیر که بنده در خدمت دوستان هستم، بحث مکمل مطرح شد مانند عرفان های کاذب که دو سال قبل برگزار شد. به هر حال، فضای فکری جامعه، متأثر از بحثی با عنوان عرفان های کاذب است.

    امسال نیز بحث هایی را با عنوان بحث های جریان شناسی، به صورت مکمل داریم. فضای تحولات سیاسی در حال تغییر و تحول است و لازم است که دانشجویان با مبانی فکری احزاب، گروه ها و جریان های سیاسی جامعه آشنا شوند؛ به ویژه که فضای تحولات سیاسی به طرف استحاله طلبی و استحاله شدن در حرکت است و بسیاری از جریان ها و احزابی که روزی درون نظام و با نظام بودند، به دلایل مختلف، در حال فاصله گرفتن از نظام هستند و نه تنها از نظام فاصله گرفته اند بلکه به دنبال استحاله فکری مبانی نظری و فکری نظام اسلامی هستند؛ از این رو، ضرورت دارد که برای دانشجویانی که در این طرح حضور دارند، نمایی از مبانی نظری و فکری ارایه شود. هم چنین داد وستدهای احزاب، گروه ها و جریان ها در عرصه تحولات سیاسی و نقشی که آن ها در استحاله نظام ایفا می کنند، روشن شود. امروز بخشی از جریان هایی که با عنوان جریان های روشن فکری مطرحند، عموماً به دنبال تکثرگرایی سیاسی، فکری و معرفتی هستند. مهم تر از همه، مصادره فضای دانشگاه ها و جنبش ها و جریانات دانشجویی است که باید برای آن چاره ای اندیشید؛ برای نمونه، انجمن های اسلامی دانشگاه ها در سال 58 خدمت امام رسیدند و امام فرمود: اسم انجمن اسلامی، تکلیف می آورد؛ بروید تحکیم وحدت کنید که نتیجه آن پیدایش مجموعه ای به نام «دفتر تحکیم» با اشاره امام بود و مقام معظم رهبری نماینده امام در انجمن های اسلامی در دفتر تحکیم وحدت بودند. ما باید سیر تحولات سی ساله انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم وحدت را به عنوان یکی از نمادهای جنبش دانشجویی بررسی کنیم و ببینیم چرا انجمن های اسلامی که در دوران جنگ، نقش های مهمی مثل مسئولیت اعزام دانشجویان به جبهه ها را بر عهده داشتند، در فرآیند استحاله به جایی رسیدند که از نظام خارج شدند و رودروی نظام قرار گرفتند و برخی اعضای آن ها امروزه عملا به غرب و دشمنان نظام پناهنده شده اند؛ یعنی کسانی که به عنوان رهبران جنبش دانشجویی مطرح بودند، امروز یا در آمریکا و لس آنجلس به سر می برند و یا به لندن پناهنده شده اند.

    بنابراین، لزوم بیداری نسل جوان و توجه و نقشی که آنان ممکن است در پازل دشمن بازی کنند و دشمن این ها را استحاله کند، ما را بر آن داشت که در این دوره، بحثی را با عنوان جریان شناسی در کنار سایر دروس ارائه کنیم.

    اگر به وصیت نامه حضرت امام دقت کنیم می بینیم هشدارهای ایشان درباره دانشگاه و خطری که احساس می کردند از ناحیه دانشگاه های ما ممکن است نظام اسلامی را تهدید کند، درباره هیچ ارگانی نداشتند.

    تبیین یک منظومه فکری

    حجت الاسلام دکتر شبان نیا

    یکی از کارهای اساسی طرح ولایت این بود که نسبت به آن جریان سالمی که در دانشگاه ها می خواهد فعالیت بکند و زمینه فعالیتش هنوز به دلائل مختلفی فراهم است، هویت بخشی کرد. همین احساس هویتی که این ها پیدا می کنند، باعث می شود که آن جریان سکولار در مقابل این ها موضع بگیرند، به فکر بیفتند که باید تدبیر کنند. به نظر من، خود طرح ولایت، دستاورد بزرگی بود.

    یک نکته دیگر هم این است باید یک منظومه فکری برای افرادی که می خواهند در این جریان سالم در دانشگاه ها فعالیت داشته باشند، تبیین شود. این بحث مبانی منظومه فکری، از بحث های معرفت شناسی و انسان شناسی شروع و به بحث های نظام اخلاقی یا نظام حقوقی یا نظام سیاسی ختم می شود.

    اگر موضع گیری هایی کنونی دانشجویان را در بحث های سیاسی ببینیم گاهی اوقات احساس می کنیم که این ها نتوانستند بحث های خودشان را با بحث های انسان شناسی، معرفت شناسی و هستی شناسی پیوند بزنند. اگر ما این منظومه را نداشته باشیم، دچار لغزش می شویم.

    ممکن است کسی در نظام سیاسی یک حرفی را بزند که از نظام هم دفاع می کند، ولی چون منظومه فکری او به طور کامل شکل نگرفته، با شبهاتی که مطرح می شود، خیلی سریع از آن فضا خارج می شود و نه تنها خودش پاسخ گوی شبهات نیست که طراح آن ها نیز می شود؛ از این رو لازم است که از بحث های مبنایی شروع کنیم تا به بحث های نظام سیاسی برسیم که مهم ترین بحث از بحث های نظام سیاسی، بحث ولایت فقیه است.

    یکی از رسالت های اصلی بحث نظام سیاسی که در طرح ولایت مطرح می شود، دفاع معقول از نظام سیاسی اسلام است و این که بتواند این نظام سیاسی را با توجه به منابع دینی مان توجیه کند. به نظر من در این امر موفق بوده، اما درباره این که آیا طرز بیان آن به شکل فعلی مناسب است یا خیر و آیا به مذاق دانشجو می سازد یا نه؟ معتقدم نیاز به بازنگری دارد و باید در همه کتاب های طرح ولایت یک بازنگری صورت بگیرد و بر اساس ذائقه دانشجویی تدوین مجدد شود. یعنی همین بحث مبنایی، بیانش به گونه ای باشد که دانشجو وقتی مثلا «مبانی 1» و «مبانی 2» را می خواند، به دلیل اینکه یک مقدار مباحث نظری آن پررنگ تر هست، احساس خستگی و دل زدگی نکند.

    طرح ولایت، تا همین جا و به همین شکل نیز دستاوردهای بسیار و کاملاً قابل دفاعی داشته است، ولی اگر بخواهیم استفاده بهینه شود، باید در بعضی از مباحث آن تجدید نظر کنیم. مثلا در کتاب «مبانی 4» شبهاتی هم که در زمینه بحث ولایت فقیه و کارآمدی حکومت اسلامی وجود دارد، ارائه و پاسخ داده شود. باید این بحث کاربردی به این کتاب اضافه شود که دانشجو احساس کند با بحث هایی که این جا با آن سروکار دارد، در دانشگاه درگیری مستقیم دارد و می تواند پاسخ گو باشد.

    بسیاری از شبهاتی که هم اکنون در کلاس ها پاسخ داده می شود، عمدتا توسط خود اساتید مطرح می شود. دانشجو سوال می کند، اما کتاب، رویکردی ندارد که پاسخ گویی شبهاتش هم در ضمن آن آمده باشد. اگر کسی مبانی فکری اش محکم شود می تواند پاسخ گوی بسیاری از شبهات هم باشد. منتهی به دلیل این که دشمن به ادبیات های مختلف وارد می شود، لازم است که با توجه به این ادبیات کتاب ها هر ساله تدوین و نگارش شود.

    آن چیزی که ما می خواهیم، نیست

    حجت الاسلام دکتر حسنی

    دانشجویانی که در دوره مقدماتی طرح ولایت شرکت می کنند، 2500 نفر هستند، اما همه این ها نمی توانند در دوره تکمیلی شرکت کنند. این شش ـ هفت مبانی که داریم، همه را در یک مرحله مطرح نمی کنیم. برای مرحله اول که طرح مقدماتی است؛ سه تا عنوان اصلی را ارائه می کنیم: معادشناسی، خداشناسی فلسفی و انسان شناسی. چون امکان شرکت کردن خیلی از دانشجویان در دوره تکمیلی نیست، لذا مبانی فلسفه سیاست، اخلاق و حقوق را نمی گذرانند، یعنی امکانش نیست که در این فضای دوره مقدماتی بگذرانند. در این مدت کوتاه چاره چیست؟ چاره را در این دیدند که خلاصه ای از آن ها را در یک کتاب جمع کنند؛ لذا «مبانی اندیشه 4» در دوره مقدمات خوانده می شود. می بینید سه بحث بسیار مهم با گستردگی بسیار، اگر بخواهد در یک کتاب جمع شود، به طوری که هم مطلب را برساند و هم پیوستگی لحاظ شود، طبیعی است که کار بسیار سختی است. به همین دلیل «مبانی اندیشه 4»، آن چیزی که ما می خواهیم نیست، یعنی آنچه که به عنوان «مبانی اندیشه 4» بیان می شود، مشکلاتی دارد، چون ما سه تا از بحث های بنیادی را در یک کتاب خلاصه کرده ایم. خواسته ایم به دانشجویان دوره مقدماتی چیزی از فلسفه سیاسی یا فلسفه حقوق بیاموزیم.

    درباره تغییر این متن و تدوین مجدد آن که کار پر زحمتی است، از ابتدای سال پیگیر بودیم که این کتاب باید حتما تغییراتی بگیرد. بحث های مفصلی انجام شد و طرح های مختلفی به شورای طرح ولایت رسید و مفصل به آن پرداخته شد. در نهایت، کار به یک گروه واگذار شد. مقداری از آن را که نوشتند و تحویل شورا دادند، بعضی از اعضا آن کار را نپسندیدند و گفتند آن اهدافی که دارید با این طرح برآورده نمی شود.

    تصمیم بر این بود که امسال این کتاب را عوض کنیم و کتاب جدیدی بدون مشکلات فعلی داشته باشیم، تلاش های زیادی هم صورت گرفت، جلسات مشورتی یا فکری زیادی هم تشکیل شد، عده ای از برادران و اندیشمندان مطالبی را هم نوشتند، اما با این مشکل مواجه شدند که وقتی برای جمع کردن مباحث آمدند، دیدند دیدگاه های مختلف وجود دارد؛ لذا به این نتیجه رسیدند که امسال نیز همین کتاب باشد تا سال بعد موانع و مشکلات را حل کنیم.

    به فکر تداوم طرح باشیم

    حجت الاسلام دکتر طاهری آکردی

    بسیاری از مشکلات جریان های سیاسی و فرهنگی، اجتماعی و دینی که در جامعه وجود دارد، به بحث ضعف اعتقادی برمی گردد. برای مثال بسیاری از مسائلی که در سطح خیابان برای مباحث سیاسی می بینیم، به این دلیل است که مبانی اعتقادی آنان ضعیف است و در توجیه تبعیت از ولایت فقیه مشکل دارند.

    در جنگ نرم هم می گویند اگر می خواهید رفتار عوض شود، هنجار را عوض کنید و اگر می خواهید هنجار را تغییر دهید، باید ارزش را عوض کنید. ارزش دینی اگر عوض شود، هنجار دینی عوض می شود، بعد رفتار دینی عوض می شود، رفتار اجتماعی هم عوض می شود. به سبب اهمیت دانشگاه، طرح ولایت برای دانشگاه و محیط دانشگاهی طراحی شده است تا ارزش ها را ثابت نگه دارد.

    معتقدم بسیاری از مسئولان ما در بعضی از رفتارهای سیاسی مشکل دارند و این برمی گردد به ضعف مبانی دینی آن ها. آنان اعتقاد قلبی دارند، اقرار زبانی دارند، اما در التزام عملی مشکل دارند. دانشجویان در دانشگاه ها درس معارف می خوانند، اما این درس ها، نظام فکری به آن ها نمی دهد. نظام فکری وقتی وارد اندیشه شخص می شود، مثل واکسن می ماند و به طور خودکار هر بیماری یا شبهه فکری که می خواهد وارد فکر او شود را از میان می برد.

    این طرح قبلا دو ماهه بوده، اما به هر دلیل امروز به این جا رسیده که خیلی کوتاه است؛ البته نباید بهانه برای تعطیل شدن آن باشد، باید راه کاری پیدا کرد که در طی سال هم تداوم داشته باشد. نباید این گونه باشد که یک سری مبانی اعتقادی را در دوره های فشرده طرح ولایت بگوییم و سپس این ها رها شوند. باید در طی سال، در طی ترم، در قالب پرسش و پاسخ، در قالب مباحث تکمیلی یا در قالب مسائل کاربردی تداوم یابد. در مباحث فکری دیگر نمی توان وارد مصادیق شد، در بحث معرفت شناسی، در بحث خداشناسی، حتی در انسان شناسی و راه شناسی. ما دیگر وارد مباحث دینیِ جامعه نمی شویم. این ها کلیات هستند، گرچه مثال هایی زده می شود، بحث هایی مطرح می شود. دانشجو تا حدی متوجه می شود. ما اگر بتوانیم این را تداوم دهیم یا تقویت کنیم، موفق می شویم. نشریه و سایت، نمونه ای از این کار است.

    می شود ارتباط چهره به چهره هم داشته باشیم که خیلی مهم است. این شیوه ای است که در جنگ نرم هم زیاد به کار می رود که روبه رو می نشینند و صحبت می کنند. ما نیز این کار را در طرح ولایت انجام می دهیم، اما خیلی وقت ها تداوم نمی یابد. اگر بتوانیم این شیوه را به صورت طرح پرسش و پاسخ و یا در دوره های کوتاه مدت ادامه دهیم، برای تداوم بحث ثمربخش می شود.

    یک بحث هم این است که باید مدل این طرح وارد عرصه های دیگر شود، مثلاً برای آموزش و پرورش نیز اجرا شود، یعنی باید زبانش زبان دانش آموزی باشد. برای اجرا در سطح اساتید دانشگاه ها، زبانش باید فنی تر شود.

    این طرح در حد خودش خوب است، خیلی هم کارایی دارد، اما طبیعی است که اجرای آن در مراکز دیگر، امکانات بیش تر و ابزار بیش تری می طلبد، برنامه ریزی گسترده تری می خواهد، اما باید وارد شد و انجام داد.

    نکته بعد این است که ما این طرح را برای مراکز مختلف اجرا کردیم یا به همین شکل، یا به شکل دیگر مثلاً با ساعت های کمتر برای دبیران؛ با همین کیفیت و گاه مختصرتر برای طرح معرفتِ اساتید و هیئت علمی دانشگاه های پزشکی کشور. امسال حدود 1500 نفر در این طرح شرکت کردند؛ البته این ها فرصت این را که یک ماه ـ چهل روز بیش تر یا کمتر بیایند، ندارند؛ از این رو، بعضی از مسائل جامع و کلیدی مطرح شد که آن جا هم با استقبال بسیار شدیدی مواجه شدیم که به همین سبب طرح ادامه پیدا کرد.

    امسال این طرح برای نخبگان جامعه هم با همکاری بنیاد نخبگان شکل گرفت، آن هم اجرا شد. این طرح، عملا اثبات کرده که اگر بخواهیم یک کار بنیادین در عرصه اندیشه های اسلامی مطرح کنیم، این طرح می تواند از طرح های بنیادین باشد که جواب هم داده. به همین سبب تقاضای زیادی داریم، ولی باید امکاناتش فراهم شود که ما در تأمین آن پاسخ گو باشیم.

    از خداوند می خواهیم توفیق بدهد که بتوانیم این طرح را به صورت گسترده برای دانشجوها برگزار کنیم؛ البته این طرح مقدمات دارد و خود بسیج دانشجویی مقدماتی را برای این تهیه دیده که امروزه طرح طلیعه، مقدمه طرح ولایت است، یعنی طرح ولایت را به سه مرحله به صورت کلی تقسیم کردند؛ طرح طلیعه، طرح دوره مقدماتی، طرح تکمیلی. طرح طلیعه دو سال است شکل گرفته، امسال هم حتی منابعی برای آن تهیه شده است. این طرح طلیعه در همه استان ها اجرا می شود. از دل این طرح طلیعه دانشجوها انتخاب می شوند برای طرح ولایت مقدماتی که ان شاءالله با یک آمادگی خاص وارد طرح شوند که خود بسیج دانشجویی عهده دار این مسئله شده است. امسال حداقل در بیش از 15 ـ 16 استان شاهد اجرای آن هستیم، تا به حال اجرا شده یا ان شاءالله بعد از ماه مبارک حداقل 15 استان را بنده خبر دارم که می خواهند طرح را اجرا کنند، تمام برنامه ریزی ها هم شده و به توفیق الهی اجرا خواهد شد.

    با توجه به مشکلاتی که داشتیم موفق بودیم، اما می خواهم بگویم الان وارد عرصه شدیم. در نظام پزشکی، اساتید می آیند و می روند. بعدها هم اگر سؤالی داشته باشند، کسی را ندارند. پس کاری که ما برای دانشجویان شروع کردیم، باید همه جا تداوم یابد. برای دبیران این همه دوره گذاشتیم، اما با کمتر دبیری در ارتباط هستیم. می آیند، دوره می بیند، می روند. چگونه باید آنان به روز شوند؟

    باید یک سازوکاری دیده شود، آن ها که دوره دیدند برای پزشکان، برای نخبگان، برای دبیران و برای همه باید تداوم طرح ولایت عملیاتی شود. بحث شبهه چیزی نیست که با یک دوره از بین برود. باید همواره در حال آموزش بود.

    انتخاب بهترین ها

    حجت الاسلام دکتر مرتضی رضایی

    مؤسسه در بحث اساتید، خیلی دقیق است. همه می دانیم اگر بهترین برنامه ها چیده شود، بهترین منابع انتخاب شود، اما استاد، استاد درستی نباشد، نتیجه مطلوب حاصل نمی شود؛ بنابراین اگر ما بهترین کتاب ها را هم برای دانشجویان بنویسیم، ولی استادی سر کلاس برود که صلاحیت لازم را نداشته باشد، حق مباحث ادا نخواهد شد و وقت دانشجو نیز تضییع می شود. به همین خاطر دست اندرکاران مؤسسه بسیار اهتمام دارند که اساتید خوبی انتخاب شوند. بر همین اساس، خواسته ایم از اساتید بیرون از مؤسسه که شناخت کافی از آن ها ندارند، انتخاب نکنند، ولی اساتیدی که از ابتدا در مؤسسه بوده اند و مطالعات و تحقیقات خوبی در مبانی اندیشه اسلامی داشته اند، از آن ها استفاده خواهیم کرد؛ البته این طور نیست که همه اساتید مؤسسه بتوانند در این طرح ها شرکت کنند، فرآیندی دارد، باید تأیید شوند یا در کلاس ها و امتحان هایی شرکت کنند تا در صورت احراز شرایط، از آن ها استفاده شود.

    به همین خاطر، انتخاب اساتید از خارج مؤسسه در این طرح بسیار محدود است و فقط در مواردی که اطمینان حاصل شود که افراد، شرایط لازم را دارا هستند، از آن ها برای تدریس استفاده می شود.

    سعی ما بر این است که بهترین استادان را انتخاب کنیم؛ به همین خاطر یک مقدار محدودیت داریم؛ البته در بخش آموزش های آزاد، به ویژه در این یکی دو سال اخیر تلاش بسیار کرده اند که استادهای شایسته ای را از بین دانش آموختگان و دانش پژوهان مؤسسه و خارج از مؤسسه برای تدریس در طرح ولایت تربیت کنند.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1391) طرحی که بود طرحی که هست. دو فصلنامه پویشی در علوم انسانی، 1(0)، 36-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده)."طرحی که بود طرحی که هست". دو فصلنامه پویشی در علوم انسانی، 1، 0، 1391، 36-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1391) 'طرحی که بود طرحی که هست'، دو فصلنامه پویشی در علوم انسانی، 1(0), pp. 36-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده). طرحی که بود طرحی که هست. پویشی در علوم انسانی، 1, 1391؛ 1(0): 36-