پویشی در علوم انسانی، سال اول، شماره ویژه‌نامه، پیاپی 3، فروردین و اردیبهشت 1391، صفحات 48-

    شرایسم‌ها و ایست‌ها

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    امام و فلسفه تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی

    صدور پیام نوروزی امام خمینی(ره) در اول فروردین 1359 را باید نقطه‏عطفی در تاریخ انقلاب فرهنگی دانست. ایشان در بند 11 این پیام بر ضرورت ایجاد «انقلاب اساسی در دانشگاه های سراسر کشور»، «تصفیه اساتید مرتبط با شرق و غرب» و «تبدیل دانشگاه به محیطی سالم برای تدوین علوم عالی اسلامی» تأکید کردند.

    پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در بهمن 1357 و در پی آن، استقرار نظام جمهوری اسلامی به‏جای نظام ستم‏شاهی پهلوی، تغییر و تحول بنیادین در عرصه های گوناگون اجتماعی به‏ویژه در نظام آموزشی و فرهنگی کشور را می‏طلبید؛ چراکه تحول در نظام از راه تحول در بنیادها و ساختارها تحقق می یابد و اصولا تصور تغییر در نظام، بدون تغییر در فرهنگ حاکم بر آن، تصوری نادرست است. نظام آموزش کشور در گذشته، تحت سلطه استعمار پایه ریزی شده بود و تأمین کننده نیازهای اساسی جامعه اسلامی و مبتنی بر فرهنگ اسلامی نبود. دانشگاه ها قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی کانون التهابات سیاسی بود و بسیاری از اعتراضات، تجمع‏ها و تحصن ها در این نهاد علمی سر و شکل می گرفت. پس از پیروزی انقلاب، این مرکز به عنوان ستاد فعالیت گروه‏های سیاسی ضدانقلاب مطرح شد. بدین ترتیب گروه های مختلف وابسته به غرب و شرق، دانشگاه را پایگاهی برای اشاعه عقاید انحرافی خود و نیز کانون رویارویی با دانشجویان انقلابی و مسلمان قرار داده بودند. دانشگاه به صحنه زدوخورد و ضرب و شتم گروهک ها بدل شده بود.

    در اوایل انقلاب، تشکل ها و احزاب دانشگاه ها اقدام به تشکیل گروه های خاص، پخش نشریات و حتی تبادل اسلحه می کردند. فضای عمومی ناآرام دانشگاه ها نگرانی هایی را برانگیخت و این مساله، در شورای انقلاب به بحث و بررسی گذاشته شد. برخی از اعضای این مجموعه مثل شهید مظلوم بهشتی، ادامه وضعیت را به نفع گروه های سیاسی ضدانقلاب و به ضرر دانشجویان دانستند. بعد از بحث و بررسی های فراوان، اکثر اعضای شورا به این نتیجه رسیدند که بایستی در مقابل حضور و نفوذ عناصر ضدانقلاب در دانشگاه و طرح شعارهای عوام فریبانه و تبلیغاتی از سوی آنان، اقدامی عملی تر صورت گیرد.

    در تاریخ 26 فروردین 1359 آقای هاشمی رفسنجانی در تالار اجتماعات دانشکده علوم پزشکی تبریز حضور یافت و به تشریح مباحثی ایدئولوژیکی درباره مبانی فکری اسلام و اهداف و بنیان های نظری انقلاب اسلامی پرداخت. طرح چنین موضوعات، اعتراض دانشجویان هوادار مجاهدین و کمونیست را در پی داشت و آنان در واکنش به این اظهارات، شعارهای ضد انقلابی سر داده و فضای دانشگاه را متشنج کردند. از این به بعد ماجرا سمت وسوی دیگری گرفت و دانشگاه تبریز صحنه درگیری بین نیروهای دانشجوی هوادار و ضدانقلاب شد.

    روز 28 فروردین 1359 دانشجویان مسلمان و انجمن اسلامی کارگران و کارمندان دانشگاه مذکور، ساختمان مرکزی دانشگاه را به تصرف خود درآورند و با انتشار اعلامیه، ضمن اعتراض به واقعه اخیر، خواستار تصفیه و پاکسازی دانشگاه تبریز شدند. هم زمان با این اتفاق، دانشگاه علم و صنعت تهران نیز از سوی انجمن اسلامی دانشجویان اشغال شد و درگیری هایی به وقوع پیوست. در روز 29 فروردین، منافقین و گروهک‏ها، با حمله به دانشگاه تربیت معلم و ضرب و شتم دانشجویان مسلمان، دانشگاه را تصرف کردند و کنترل آن را در دست گرفتند.

    تا روز 30 فروردین، 30 مرکز مهم دانشگاهی صحنه زدوخورد میان نیروهای سیاسی بود. دانشگاه های شیراز و مشهد از جمله مراکزی بودند که جزو پایگاه های گروه های سیاسی ضدانقلاب قرار داشتند و تا تاریخ یاد شده به تصرف انجمن اسلامی درآمدند.

    از آن جایی که این موضوع، ابعاد ملی به خود گرفت، شورای انقلاب وارد عرصه شد و پس از ملاقات با امام(ره) در بیانیه 29/1/59 خود مقرر کرد که دانشگاه باید از حالت ستاد عملیاتی گروه های گوناگون خارج شود. در این بیانیه، سه روز مهلت برای برچیده شدن دفاتر و تشکیلات گروه ها در دانشگاه ها تعیین شد، مقرر گشت امتحانات دانشگاهی تا 14 خرداد به پایان برسد و از 15 خرداد دانشگاه ها تعطیل و هرگونه اقدام استخدامی و مانند آن در دانشگاه متوقف گردد و نظام آموزشی کشور براساس موازین انقلابی و اسلامی طرح ریزی شود.

    مردم به منظور رویارویی با گروهک ها به راهپیمایی پرداختند و در روز 2/2/1359 در حالی که منافقین به سلاح گرم و سرد مسلح بودند، مردم موفق به شکست آنها شدند و دانشگاه ها را تصرف کردند.

    پس از تعطیل رسمی دانشگاه ها، امام خمینی(ره) در تاریخ 23/3/ 59  فرمانی را مبنی بر تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی صادر نمودند. در قسمتی از فرمان ایشان آمده است:

    «مدتی است ضرورت انقلاب فرهنگی که امری اسلامی است و خواست ملت مسلمان می‏باشد اعلام شده است و تاکنون اقدام مؤثری انجام نشده است و ملت اسلامی و خصوصاً دانشجویان باایمان متعهد نگران آن هستند و نیز نگران اخلال توطئه گران که هم اکنون گاه گاه آثارش نمایان می ‏شود و ملت مسلمان و پای بند به اسلام خوف آن دارند که خدای نخواسته فرصت از دست برود و کار مثبتی انجام نگیرد و فرهنگ همان باشد که در طول مدت سلطه رژیم فاسد کارفرمایان بی فرهنگ، این مرکز مهم اساسی را در خدمت استعمارگران قرار داده بودند. ادامه این فاجعه که مع الاسف خواست بعضی گروه های وابسته به اجانب است، ضربه ای مهلک به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی وارد خواهد کرد و تسامح در این امر حیاتی، خیانتی عظیم بر اسلام و کشور اسلامی است.»

    بر این اساس، امام افرادی را مأمور به تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی کردند و از آنان خواستند که فعالیت‏های خود را بر چند محور متمرکز کنند:

    1. تربیت استاد و گزینش افراد شایسته برای تدریس در دانشگاه‏ ها؛

    2. گزینش دانشجو؛

    3. اسلامی کردن جو دانشگاه ها و تغییر برنامه‏های آموزشی دانشگاه ها، به صورتی که محصول کار آنها در خدمت مردم قرار گیرد.

    بر این اساس، ستاد از صاحب نظران مختلف دعوت به همکاری کرد و در اولین گام گروه های برنامه ریزی در رشته های پزشکی، فنی و مهندسی، علوم پایه کشاورزی، علوم انسانی و هنر تشکیل شد. از آن جایی که مدیریت دانشگاه ها در گذشته هماهنگ با فرهنگ اسلامی جامعه نبود، باید تغییراتی در مدیریت دانشگاه ها صورت می گرفت و سازمان دانشگاه ها باید تغییر می یافت و مهم تر از همه، محیط دانشگاه ها اسلامی می شد. برای این منظور، کمیته ای در ستاد با عنوان «کمیته اسلامی کردن دانشگاه ها» تشکیل شد.

    آغاز به کار مجدد دانشگاه ها در تاریخ 27 آذرماه 1361 (روز حوزه و دانشگاه) بود و دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور پس از 30 ماه تعطیلی مجدداً بازگشایی شد.

    امام(ره) در یکی از پیام های نوروزی خود درباره انقلاب فرهنگی چنین نگاشتند:

    «باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاه های سراسر ایران به وجود آید تا استادانی که در ارتباط با شرق و غربند تصفیه بشوند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی. باید از بدآموزی های رژیم سابق در دانشگاه های سراسر ایران شدیداً جلوگیری کرد... اگر ما در دانشگاه ها تربیتی اصولی داشتیم، هرگز طبقه روشنفکر دانشگاهی ما که در بحرانی ترین اوضاع ایران در نزاع و چنددستگی با خودشان نبودند... تمام عقب ماندگی های ما به لحاظ فقدان شناخت صحیح اکثر روشنفکران دانشگاهی از جامعه اسلامی ایران بود؛ و متأسفانه هم اکنون هم هست. اکثر ضربات مهلکی که به این اجتماع خورده است از دست اکثر همین روشنفکران دانشگاه رفته است که همیشه خود را بزرگ می دیدند و می بینند و تنها حرف هایی می زدند و می زنند که دوستان روشنفکر خودشان قادر به درک آنها هستند و لا غیر.

    روشنفکران معتمد و مسئول بیایید و تفرقه و تشتت را کنار گذارید و به مردم فکر کنید و برای نجات این قهرمانان شهید داده خود را از شر «ایسم» و «ایست» شرق و غرب نجات دهید. روی پای خود بایستید و از تکیه به اجانب بپرهیزید.»

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1391) شرایسم‌ها و ایست‌ها. دو فصلنامه پویشی در علوم انسانی، 1(0)، 48-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده)."شرایسم‌ها و ایست‌ها". دو فصلنامه پویشی در علوم انسانی، 1، 0، 1391، 48-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1391) 'شرایسم‌ها و ایست‌ها'، دو فصلنامه پویشی در علوم انسانی، 1(0), pp. 48-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده). شرایسم‌ها و ایست‌ها. پویشی در علوم انسانی، 1, 1391؛ 1(0): 48-