اقتصاد و فرهنگ مقاومتی
Article data in English (انگلیسی)
اقتصاد و فرهنگ مقاومتی
منافع کشوری که داعیه و دغدغه دین دارد، مدعی زمینهسازی ظهور است و در پی تحقق حیات طیبه قرآنی، همواره در تضاد و تعارض دائمی با منافع جهانخواران است و دشمنی استکبار جهانی با چنین کشوری همیشگی. این ستیز در هر دورهای، به شکلی بروز و ظهور مییابد؛ جنگ نظامی، تهاجم و شبیخون فرهنگی و جنگ نرم مذهبی و فکری.
انتظار هم میرود که اقتصاد و فرهنگ چنین کشوری با چنین جهانبینی خاص، اقتصاد و فرهنگ متفاوتی باشد؛ از این رو لازم است کشوری که دائماً در جنگ و مبارزه برای تحقق اهداف خویش است، همه سازوکارهای لازم را به گونهای طراحی کند که در برابر تهدیدها از خود محافظت کرده و مسیر رسیدن به اهداف و آرمانهای خویش را هموار سازد. طراحی و اجرای اقتصاد و فرهنگی متناسب با چنین شرایطی، اقتصاد و فرهنگ مقاومتی نام دارد.
چارچوب تحلیلی اقتصاد و فرهنگ مقاومتی، باید مبتنی بر چند اصل و قاعده باشد: مبارزه با فساد و تبعیض و سودگرایی، نقش برجسته و تأثیرگذار مردم در تصمیمگیری و تصمیمسازیها، استقلال و خوداتکایی، اولویتگذاری و فرهنگ مقاومت.
داشتن فرهنگ و اقتصادی با چنین شاخصههایی، شایسته جامعه زنده، پویا، مقاوم، مستقل و همیشه پیروز است؛ چراکه دشمن در جنگ نظامی، همه توان و سازوکارها و تجهیزات و ادوات پیشرفته نظامی خود را در میدان مبارزه بهکار میبرد، اما در جنگ فرهنگی و مذهبی، با فنآوریهای پیچیده رسانهای و در پشت مرزهای جغرافیایی، با بهکارگیری و استخدام نیروهای خودی، به مبارزه با دین و فرهنگ یک کشور برمیخیزد؛ و این جنگی بهتمام معنا نابرابر است؛ در این جنگ، دشمن با نیروها و سرمایههای انسانی و ملی و بومی، و از پس مرزها به جنگ دین و فرهنگ بومی و ملی برخاسته است. ارزشها و هنجارهای ملی، مذهبی، بومی و دینی یک کشور را با ادبیات و ارزشهای پوچ، اما بهظاهر جذاب به چالش میکشاند و با این شیوه، در داخل مرزها بسیاری را با خود همراه و همسو میکند.
نمونه و مصداق بارز جنگ فرهنگی در عرصه خانواده، فمینیسم است. این نهضت با شعارهاى بهظاهر زیبا پا به عرصه حیات نهاد و خیلی زود سراسر دنیا را فرا گرفت. مبانى سست معرفتشناختى و فلسفى این تفکر، همچون همه تفکرات و نظریات ساخته بشر از تجربه ناقص بشرى در نظریهپردازى حکایت دارد و همچون همه نظریات علمى در عرصههاى سیاسى، اجتماعى و بهویژه اقتصادى، که پس از چند صباحى نادرستى آن بر بنیانگذاران و نظریهپردازان آن معلوم شد، حکایت از توجه نداشتن به ویژگىهاى فطرى و تنکردى (فیزیولوژى) و نیز توجه ننمودن به فلسفه وجودى تفاوتهاى فطرى در عالم خلقت دارد.
دقیقاً بر همین اساس و به دلیل درک نادرست تفاوتهاى عاطفى، احساسى و جسمى میان زنان و مردان، فمینیسم پا به عرصه حیات گذاشته و با شعارهاى فریبنده در کمترین زمان، امروزه بهعنوان نهضت رهایىبخش زنان قلمداد مىشود! امروزه این پدیده در عرصههاى گوناگون علوم انسانى همچون جامعهشناسى، علومسیاسى، علوم تربیتى، روانشناسى و مانند آن جا باز کرده است. فمینیسم، مصداق بارز جنگ نابرابر فرهنگی است که ارزشها و هنجارهای دینی و ملی را نشانه رفته است.
داشتن لایه های غنی و مقاوم فرهنگی و فرهنگ مقامتی در برابر ترویج این شعارها و ارزشهای به ظاهر جذاب و فریبنده، و نهادینهسازی ارزشها و هنجارهای پرمایه و غنی فرهنگ دینی و ملی با سازوکارهای هنری، راه برونرفت و پیروزی در این جنگ نابرابر فرهنگی است. به عبارت دیگر، مقاومسازی فرهنگ ملی و دینی و برخورداری از فرهنگ مقاومتی، همچون اقتصاد مقاومتی در مبارزه اقتصادی با دشمن، و تاکید بر ارزشهای فرهنگی و دینی و ترویج و اشاعه آن، برخورداری از استقلال فرهنگی و خوداتکایی در عرصه فرهنگ، و مقاوم سازی و واکسینه کردن فرهنگ ملی و دینی در برابر فرهنگ کممایه غربی راه پیروزی در این جنگ نابرابر فرهنگی است.
ازاینرو، پرونده ویژه این شماره نشریه طرح ولایت، اختصاص به بحث فمینیسم و نقد مبانی فکری آن دارد. ضمن تشکر از همه عزیزانی که ما را در تهیه این شماره نشریه یاری رساندند، منتظر انتقادات و پیشنهادهای سازنده مخاطبان، بهویژه دانشجویان عزیز و فرهیخته هستیم و از آثار قلمی آنان در این نشریه استقبال میکنیم.
یا حق/ سردبیر


